به گزارش ایکنا، فصل دوم از «سلسلهنشستهای اندیشهورزی قرآن کریم و حکمرانی» از سوی سازمان دارالقرآن الکریم با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی ـ اجتماعی هیئت دولت در راستای فریضه جهاد تبیین برگزار میشود.
فصل دوم این نشستها به موضوع «نقش انقلاب اسلامی در نظم جدید جهانی و مناقشه با اسرائیل» اختصاص دارد که نشست سوم از فصل دوم آن با ارائه حجتالاسلام والمسلمین سیدصادق موسوینژاد، دبیر گروه فقه بینالملل مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد آستان قدس رضوی و دبیری حجتالاسلام حسین آجورلو برپا شد. در ادامه قسمت دوم از سخنرانی حجتالاسلام موسوینژاد را میخوانید؛
«لازمه عبودیتی که خدای متعال به عنوان هدف خلقت بیان میکند، نقشهای متفاوت است. در عالم تکوین، خدای متعال اصل را بر صلح میگذارد و میگوید هرکسی که این آرامش و صلح را بر هم میزند، خلاف جریان تکوین حرکت کرده است و عصیان میکند. این بزرگترین گناه است؛ لذا اسلام همان گمشده امروزی بشر را برای شما ترسیم میکند. راه رسیدن به صلح چگونه است؟
اگر ادعا داریم قرآن، بهعنوان یک قانون اساسی جامعه بشری مطرح است، دو دلیل برای آن بیان میکنیم؛ ابتدا خطابی که قرآن نسبت به تمام ابنای بشر دارد و دوم برنامههایی که قرآن در بدو امر و نزولش ارائه داده است و بشر با هزینه گزاف و طی زمان بسیار امروز به آن رسیده است. همین موارد دلیلی بر صدق ادعای ماست که بگذاریم باقی زندگی را هم قرآن برای ما ترسیم کند. «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ» مسیر شما در برگشت به همین خداست پس بگذارید، مسیر را هم قرآن برای شما ترسیم کند.
خدای متعال در قرآن کریم خطاب به جوانان غیر مسلمان میفرماید، مسیر رسیدن به صلح این است که نقشهای متفاوتی که برای شما ترسیم کردهام، بپذیرید، چراکه جامعه واحد جهانی که به دنبال آن هستید، از این طریق برای شما ترسیم میشود و از این طریق همبستگی پیدا میکنید. مایه اتصال شما ورای عوامل مادی است و خدای متعال عامل اتصال را در مخلوق بودن و داشتن الهه واحد دانسته است.
موضوع بعدی صلح در مرحله تشریع است. خدای متعال در مرحله تشریع میفرماید: «وَانْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما»؛ به این معنی که ای پیامبر(ص) اگر اینها شروع به دعوا با یکدیگر کردند آنها را صلح بده؛ این از مواردی است که خدای متعال به عرف و سیره عقلایی هدایت کرده است. خدای متعال میگوید: من این عالم را در حالت آرامش خلق کردم و تویی که این آرامش را بر هم میزنی از امر الهی که همان صلح است خارج شدهای.
امروز آقایان بعد از ۱۴۰۰ سال به سیستم ملل متحد رسیدهاند و میگویند صلح و امنیت جهانی در رأس هنجارهای ما است و هر چیزی که بخواهد آن را به هم بزند، مداخله میکنیم. این مداخله به این شکل است که در قدم اول تحریم، در قدم بعدی مذاکره و میانجیگری و اگر اینها فایده نکرد، مداخله نظامی میکنند. خدای متعال هم در قرآن به این مسائل اذعان میکند و میگوید در ابتدا صلحشان بدهید و از راههای غیر قهرآمیز وارد شوید و اگر فایده نکرد وارد شوید و جهاد کنید.
صلح در عالم تشریع صلحی است که باید مبتنی بر یک نظام به دست بیاید. سوال این است اگر اختلاف صورت گرفت چه کسی حق ورود به صلح و حل اختلاف را دارد؟ پاسخ نظام اسلامی و کسی است که جایگاه و قدرت دارد. مخاطب یک نظام، اسلامی است و از اینجا جایگاه نظام اسلامی در عالم تبیین میشود.
اینکه چطور ما جامعه بین المللی را مبتنی بر محور ملل متحد شکل دادهایم از مسئله صلح شروع شد. طبق فرمایش خدای متعال این یک مسئله تکوینی است. قاعدتاً شکلگیری نظام اسلامی هم مبتنی بر همین مسئله است، چراکه ما میگوییم، قاعده قانون اساسی جمهوری اسلامی قرآن است و برای آن هم دلیل آوردهایم.
در تعریف دولت و حکومت اسلامی نظرات متفاوت است. نظریه اصلح این است که میگوید آن حکومتی که بر مبنای شریعت حکمرانی میکند، دولت اسلامی است؛ اما برخی میگویند، حکومتی که اکثریت ملت آن مسلمان باشند، آن را حکومت اسلامی مینامیم. اگر ما مورد دوم را قبول کنیم، عملاً از چهارچوب قرآنی خودش خارج خواهیم شد؛ بنابر این سیاست کلان نظام اسلامی را قواعدی که بر طبق آن حکمرانی میشود، تعیین میکند. حال اگر ملت شما مسلمان بودند و سیاست کلان نظام، لائیک یا لیبرال بود باز هم میتوانید بگویید حکومت اسلامی است؟
نظام اسلامی، نظامی است که قرآن را مبنای حرکت خودش قرار داده است؛ لذا طبق فرمایش قرآن کریم برای اجرایی کردن این قانون اساسی نیازمند نظام هستیم هرچند در شکلگیری نظام جهموری اسلامی یک نظریه معارفی هم داریم.
امروز نظام ما مبتنی بر یک ساختار دفاعی است و منطق ما هم یک منطق دفاعی است، چراکه تهاجم و جنگ هم در تکوین و هم تشریع نفی شده است و از طرفی شیعه به عنوان یکی از مظلومترین اقلیتهای مذهبی در طول تاریخ اسلام و بشریت مطرح بوده است. امروز صهیونیستها به خاطر یک ماجرای نامشخص با نام هلوکاست یک سرزمین را قصب کرده و آن را مبنای مشروعیت خودشان قرار دادهاند، اما وقتی به تاریخ شیعه نگاه میکنیم، میبینیم از بدو تاسیس اسلام تا امروز، هلوکاستهای بسیاری داشته است. اگر بخواهیم برخی از موارد آن را بشماریم، میتوانیم به خلافت عبدالملک مروان اشاره کنیم، چراکه وقتی میخواست خودش را معرفی کند، میگوید که ۱۲۰ هزار شیعه را در یک روز قتل و عام کرده است و همچنین ماجرای کربلا، ماجرای حجاج ابن یوسف، صلاحالدین ایوبی یا حتی در جنگ ایران و عراق بسیاری از این اتفاقات برای شیعه رخ داده است.
با توجه به این موارد امام خمینی(ره) به این نتیجه میرسد که اگر ظهوری بخواهد شکل گیرد ما نیاز به یک ساختار دفاعی داریم. فلسفه غیبت حضرت ولیعصر(عج) عدم پذیرش جامعه نسبت به ولیالله است و اینکه جامعه توان پذیرش را ندارد و نمیتواند از آن محافظت کنند. ما بعد از کربلا دیگر امام مجاهد و میانه میدان نداشتیم، چراکه مردم آن زمان، حق امام اول تا امام سوم را ضایع کردند. برهمین اساس آخرین حجتی که قرار است جامعه واحد جهانی را تشکیل دهد زمانی بین مردم خواهد آمد که جامعه مؤمنین ساختاری داشته باشند که بتوانند از امام دفاع کنند؛ لذا ابتدا باید تشکیلاتی ایجاد شود که بتواند از خود و امام محافظت کند و بعد به سمت گسترش، صدور و جهانی شدن برود. این مسیر جهانی شدن است که انقلاب اسلامی مهمترین نقش را در آن ایفا میکند و محوریت دارد؛ لذا باید کسی که وامدار اهل بیت است، محور این اتحاد شود.»
ادامه دارد ...
انتهای پیام