به گزارش ایکنا، فصل دوم از «سلسلهنشستهای اندیشهورزی قرآن کریم و حکمرانی» از سوی سازمان دارالقرآن الکریم با همکاری شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی ـ اجتماعی هیئت دولت در راستای فریضه جهاد تبیین برگزار میشود.
فصل دوم این نشستها به موضوع «نقش انقلاب اسلامی در نظم جدید جهانی و مناقشه با اسرائیل» اختصاص دارد که نشست اول از فصل دوم آن با ارائه حجتالاسلام والمسلمین علی تقیزاده، رئیس سازمان دارالقرآن الکریم و دبیری حجتالاسلام حسین آجورلو برپا شد. در ادامه قسمت سوم از سخنرانی حجتالاسلام تقیزاده را میخوانید؛
«یکی از نکات مهم در مدیریت تغییر نظم جهانی آن است که خود جامعه ایمانی آنها را نمیفهمند یا دیرتر متوجه میشوند که مناسبات در حال تغییر است. لذا اگر ما قرآن را به عنوان نقشه راه قبول کنیم با هرکدام از تقریرها که در تطبیق است، یکسری نقاط عطف دارد که این نقاط برای تغییر نظم جهانی برای ما مهم میشود.
بحث سوم، کُبریات قرآنی و پیمان راهبردی است. ما ادعا داریم که دو شیوه پیمان در فضای قرآنی داریم که یک مورد آن پیمان راهبردی است که با کلیدواژه میثاق آن را میشناسیم و دیگری را پیمان به قسط و بِر نامگذاری میکنیم. آنچیزی که پیمان راهبردی را با این پیمانها متفاوت میکند، این است که پیمان راهبردی سَر تقابل با ناظم است. شما با پیمان راهبردی جبهه میسازید و اگر کسی تخلف کند با او به شدت برخورد میکنید به عنوان مثال جنگ جهانی اول و دوم یک نوع پیمان راهبردی است که بین متفقین، متحدین و بیطرفها بلوکبندی شده بود و آنقدر باید عمیق باشد که موجودیتها به آن گره بخورد.
پیمان غیر راهبردی، اقتصادی است؛ شاید شما در لایه امنیتی هم با کسی پیمان ببندید، اما پیمان راهبردی نباشد. لذا براساس آیات قرآن اگر کسی در راستای دین و اظهار دین حق با خدا پیمان ببندد هم پیمان او میشود و اگر کسی با او درگیر شود دشمن او میشود.
در این پیمان راهبردی بلوکبندیهای جدید شکل میگیرد که براساس آن دو طیف تعریف میشود. یک طیف مومنین هستند که در ادبیات قرآنی اهل ولایت میشوند؛ درواقع همان محور مقاومت هستند که این محور هم بر اساس دو کلید واژه جهاد و هجرت است.
در طیف بعدی مسئولان و دولتها هستند که اینها هم براساس کلیدواژه مهم امام(ره) یعنی «مسلم و غیر مسلم» میتوانند در محور مقاومت قرار گیرند، اما در اینجا ادبیات دینی بسیار نحیف است و اتحاد با این کشورها براساس تهدید شکل میگیرد نه منافع مشترک؛ ما در منافع مشترک با این کشورها مانند چین و روسیه نمیتوانیم به نقطه جمعبندی برسیم، چراکه اگر هویت نهضتی و برهمزنندگی ما باقی بماند این کشورها نمیتوانند به عنوان یک بازیگر این حضور را تحمل کنند و در آخر وجود ما کل این صحنه را به چالش میکشد.
مشکل بعدی این است که اگر بخواهیم در منافع بازی کنیم، ناظم نظم موجود با کوچکترین حرکت و یک تهدید همه چیز را بر هم میزند و ما امروز اینگونه پیش رفتهایم. بهدلیل اینکه برای منافع قرارداد میبندیم، یک تهدید آمریکا نظم را بر هم میزند لذا ما باید بر روی تهدید مشترک با هم پیمان ببندیم که در راستای اظهار دین حق و تغییر نظم موجود خواهد بود. براساس همه اینها امروز دیپلماسی اقتصادی ما پیشران حرکت سیاست خارجی ما است.
درمورد طوفان الاقصی باید بگوییم که کاری کرد که محاسبات راهبردی تغییر کرد و مشرکین، اهل کتاب و بازیگران این صحنه محاسباتشان تغییر کرد. اما در این نقطه، بسیار مهم است که شما با توجه به این محاسبات گام بعدی را بردارید درحالی که هنوز ما گام بعدی را برنداشتهایم.
آمریکا محاسباتش این بود که اسرائیل را در منطقه آسیا قرار میدهد و خودش هم به شرق تمرکز میکند و با عادیسازی امنیت منطقه غرب آسیا با اسرائیل جلو میرود؛ با یک نگاه تا حدودی هم موفق شده بود به این هدفش دست یابد. اما با عملیات طوفان الاقصی کلا این محاسبات به هم ریخت و دیگر کسی اسرائیل را به عنوان یک نقطه امن نمیشناسد و نسبت آمریکا هم به همریخت.
در اینجا مباحثی همچون جنگ کریدورها، نا امنی منطقه را مشخص کرد. اسرائیل با توجه به ضربهای که خورد و اینکه تهدیدش به تهدید موجودیت تغییر کرد، تصمیمگیری در مورد مسائل خود را به سطح آمریکا انتقال داد تا جایی که حاضر است حد جدیدی از وحشیبازی را نشان دهد که قبلاً حاضر نبوده است؛ پیشبینی میشود که جبهه مقاومت معتقد است با استمرار تنش و ضربههای اینگونه اسرائیل را از نفس بیاندازد، اما به نظر ما این ایده اشتباه است و در این وضعیت که موجودیت به هم ریخته، ممکن است حماس و بعد با حزب الله درگیر شود. به همین دلیل فکر میکنیم گام بعدی این داستان وارد این فضا و درگیریها شود لذا باید در این گام به شکل جدیتری ورود کرد. حجم تغییر محاسباتی که در اینجا به وجود آمده است قطعاً لوازم جدیدی را ایجاد و سؤالاتی را مطرح میکند که باید به همه آنها پاسخ داد.»
انتهای پیام