زندهیاد سعید کاظمیآشتیانی یکی از چهرههای درخشان علمی ایران به شمار میرود که با بنیانگذاری پژوهشکده رویان و توسعه دانش سلولهای بنیادی، سهم بزرگی در پیشرفت علمی کشور ایفا کرد. وی در نیمه دیماه سال ۱۳۸۴ بعد از سالها خدمت به جامعه علمی ایران با اینکه ۴۴ سال داشت، دیده از جهان فرو بست. مقام معظم رهبری ایشان را یکی از فرزندان صالح انقلاب و از رویشهای مبارکی خواندند که آینده درخشان علمی در کشور را نوید میدهند.
ایکنا به مناسبت هجدهمین سالگرد زندهیاد سعید کاظمیآشتیانی سلسله گفتوگوهایی با دوستان، همکاران و مسئولان جهاددانشگاهی انجام داده است. در یازدهمین گفتوگو به سراغ محمد محمودی شاهنشین، نماینده در دوره دهم مجلس شورای اسلامی و از شاگردان زنده یاد کاظمی آشتیانی رفتیم که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
محمد محمودی شاهنشین، دانشآموخته هنرستان پیام شهید و از شاگردان زندهیاد سعید کاظمیآشتیانی در این مدرسه است. وی در دوره دهم مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مجلس حضور داشت و در چند شهر در سمت شهردار خدمت کرده است. او در دوران دانشجویی با جهاددانشگاهی مشهد در ارتباط بوده و در مرکز تحقیقات مهندسی جنگ فعالیت کرده است.
ایکنا ـ در رابطه با آشنایی خودتان با دکتر کاظمیآشتیانی توضیح دهید.
در اوایل انقلاب اسلامی که دانشگاهها به واسطه انقلاب فرهنگی تعطیل شدند برادران کاظمیآشتیانی و دانشآشتیانی به تدریس روی آوردند. آنها دانشآموخته مدارس مذهبی پیش از انقلاب و جزو فرهیختگان و درسخوانهای آن زمان بودند. به همین منظور مجموعهای را در حاشیه شهر در کیلومتر 9 شهر تهران تأسیس کرده بودند تا بچههای شهرکنشین مانند شهرک وردآورد، شهر قدس، قلعهحسنخان، یافتآباد و... به این هنرستان مراجعه کنند و کار فنی یاد بگیرند.
همه دانشآموزانی که در این مجموعه درس خواندند، افراد موفقی شدند و امروز افراد برجستهای هستند. این نکته را برای این عرض کردم که وقتی میگویند آموزش و پرورش پایه و اساس است، یعنی همین؛ ما به چشم خود شاهد بنیان نهادن یک پایه و اساس خوب بودیم.
زندهیاد کاظمیآشتیانی به همراه سایر معلمان تلاش بسیاری برای دانشآموزان میکردند؛ مثلاً هفتهای دو روز، شبها در مدرسه میماندند و برای دانشآموزانی که ضعیف بودند کلاسهای تقویتی و حل تمرین برگزار میکردند. البته شرایط آن زمان با امروز متفاوت بود؛ معلمان دغدغه معیشتی نداشتند که بخواهند بعد از مدرسه به سراغ مشاغل دیگر بروند تا بتوانند زندگی خود را اداره کنند. متأسفانه به دلیل بیتوجهی به برخی از مسائل سبب شدیم تا قشری که باید به فکر ارتقای فرهنگ عمومی جامعه باشند، نتوانند به وظیفه اصلی خودشان عمل کنند.
ایکنا ـ از دکتر کاظمیآشتیانی چه خاطراتی در ذهن دارید؟
زندهیاد کاظمیآشتیانی به دلیل مطالعاتی که داشتند بعضی از مفاهیم خاص مانند تقوا، تقیه، حرکت جوهری و... را که سؤال ذهنی دانشآموزان بود، توضیح میداد. مثلاً تقیه را اینگونه تعریف میکرد که به این مفهوم نیست که هدف، وسیله را توجیه میکند بلکه با حفظ ارزشها و اصول میتوان کارها را پیش برد و بدون اینکه دروغی گفته شود. دفع افسد به فاسد را به شدت نهی میکرد و میگفت که باید بتوان با صواب یا مباحی جلوی فسادی را گرفت.
ایشان قادر بود مفاهیم سخت را با ادبیات ساده و روان توضیح دهد. زندهیاد کاظمیآشتیانی به مطالعه توجه ویژهای داشت و همیشه چند کتاب انگلیسی همراه خود داشت. به یاد دارم در آن زمان من به شدت از انگلیسی گریزان بودم و فکر میکردم کسی که انگلیسی میخواند به مملکت خیانت میکند و دشمن است. معتقد بودم ما مسلمانیم و باید عربی یاد بگیریم ولی دکتر کاظمیآشتیانی همیشه چند کتاب انگلیسی در دست داشت. یک بار از ایشان پرسیدم که شما که مسلمان و متدین هستید. این کتابهای انگلیسی چیست که همراه دارید؟ ایشان توضیح داد که اینها کتابهای پزشکی مجلات به روز پزشکی است. مطالعه میکنم که بدانم در دنیا و علم روز پزشکی چه خبر است. پیامبر(ص) فرمودهاند «اُطْلُبُوا اَلْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّينِ» یا «اُطلب العلمَ مِنَ المَهدِ اِلَی الّحَدِ» و برای ما توضیح میدادند که یادگیری زبان انگلیسی واجب است.
اگر زندهیاد کاظمیآشتیانی در مسیر زندگی من قرار نمیگرفت، بعید بود که دانشگاه بروم و انگلیسی یاد بگیرم زیرا در آن زمان به اشتباه القا شده بود که انگلیسی بلد بودن یک ضد ارزش است اما دکتر کاظمیآشتیانی به ما آموخت که یادگیری زبان به معنای یک راه ارتباطی با دنیاست. بعدها من فرزندانم را الزام کردم که به جای یک زبان، دو زبان مثلاً زبان آلمانی هم بیاموزند.
آشنایی با علم روز دنیا از خصوصیات دیگر دکتر کاظمیآشتیانی بود. در آن زمان رفتن به سمت مشابهسازی و استفاده از سلولهای بنیادی برای بسیاری از افراد، دخالت در کار خدا و خلقت محسوب میشد؛ در حالی که در ذهن آقای کاظمیآشتیانی این کار علم و دانش و استفاده از خلاقیتی بود که خداوند در اختیار انسانها گذاشته است.
کاظمیآشتیانی به ما یاد داد که علم بیپایان است و آخر ندارد. او در مسائل اخلاقی هم اگر احساس میکرد که دانشآموزی مشکلات روحی دارد و دچار افسردگی شده است، تلاش میکرد به طریقی ارتباط صمیمیتری با او برقرار کند و به او نزدیک شود تا بتواند برای حل مشکلش کمک کند.
در آن دوران که مدرسه میرفتم، عضو بسیج هم بودم و شبها پاسداری میدادیم و گشت میزدیم؛ یکبار دکتر کاظمیآشتیانی گفتند باید ببینید اولویتت چیست؛ نمیگویم که گشت نده اما مثلاً اگر میبینی کسانی هستند که میخواهند در کنکور شرکت کنند به آنها در درسها کمک کن! در حقیقت به طریقی به ما جهت میداد که علم و دانش اهمیت بیشتری دارد.
ایکنا ـ شما در جبهه هم با دکتر کاظمیآشتیانی همراه بودید؟
بله، در جبهه نیز با زندهیاد سعید کاظمیآشتیانی همراه بودم؛ وقتی عملیاتی در جبهه نبود و فرصتی ایجاد میشد، ایشان برای اینکه رزمندگان نشاط داشته باشند مسابقات دو برگزار میکردند. روزی مسابقهای برگزار شد. طول مسیر مسابقه نزدیک به 10 کیلومتر بود و بچههای گردان و افرادی که منتظر بودند تا به خط بروند در مسابقه شرکت کردند. ایشان همیشه به عنوان یک ایدهپرداز و فردی که ایدههای نو برای ارائه داشت و برنامهریزی میکرد، معروف بود.
دکتر کاظمیآشتیانی فردی با پشتکار بود و برای رسیدن به اهداف خود راههای متعددی را میپیمود؛ مثلاً ایشان میخواست خط من خوب شود. به روشهای مختلف این موضوع را به من یادآوری میکرد. برگههای امتحانی من را که بدخط بود تصحیح نمیکرد تا تلاش کنم خطم را خوب کنم. فردی تک بعدی نبود یعنی همزمان که ورزش را به صورت حرفهای دنبال میکرد، اهل مطالعه هم بود و همه جهات جسمی و ذهنی خود را با هم رشد میداد. در کل هیچ وقت به کم قانع نبود.
او به مفاهیم قرآن بسیار توجه داشت و بعضی وقتها آیههایی از قرآن را استخراج میکرد و در بین حرفهای خود در رابطه با آن صحبت میکرد یا سوژههایی از قرآن را به شاگردان میداد تا در رابطه با آن تحقیق کنند. در کل میتوان گفت دکتر کاظمیآشتیانی دستپرورده انقلاب اسلامی است. بزرگترین حسن او این بود که به دنبال مهمترین چالش کشور میگشت تا بتواند با کمک دیگران آن را حل کند.
انتهای پیام