به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان؛ استاد دانشگاه تهران یادداشتی درباره «علم» در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است که متن آن را در ادامه میخوانید؛
1. تاریخ ادبیات و میراثی ما بر اساس کتابهای برجای مانده نشان میدهد بخش اعظم آن میراث، مجادلات دینی و مذهبی بوده و بیشترین حجم انرژی و توان اندیشهای را ما در این حوزه سپری کردهایم. اگر این نقد و ایرادها و بحث و گفتوگوها در علوم طبیعی و ریاضی هم بود، فکر میکنم جایگاه بسیار بلندتری میداشتیم.
2. بدون شک غربیها هم تا همین قرن بیستم گرفتار مباحثات مذهبی بودهاند. حتی اکنون هم عدهای از فیزیکدانان غربی با تقسیم به الحادی و موحد، درباره طبیعت و ماوراء طبیعت بحث میکنند، اما اینها در مقابل فیزیکدانانی که با روشهای علمی به شناخت عالم مادی ادامه میدهند و علم را پیش میبرند بسیار اندکاند. برخی از فیزیکدانها شیفته این بحثها هستند و فکر میکنند این مباحث خیلی مهم است، در حالی که فیزیک کاربردی ما در حد معلمی است نه کمک به توسعه علم فیزیک. اصلا بسیاری از ابزارها را هم نداریم.
3. بخش عمده منازعات دینی و مذهبی، مانند آنچه میان فلاسفه مسلمان، متکلمین و اهل حدیث حشوی مذهب بود، به خاطر نفهمیدن زبان یکدیگر، کاربرد اصطلاحات میان آنها و تفاوتهایی بود که هر کدام از لحاظ زبانی ملاحظه میکردند. اما در عمل همه انرژی صرف نبرد با یکدیگر میشد و فرصتی برای علم نمیماند.
4. این مجادلات و متهم کردن یکدیگر به الحاد، سبب نابودی تلاشها و دستاوردهای علمی آنها هم میشد. ذهبی درباره ابنسینا مینویسد: نشنیدهام حدیثی نقل کرده باشد، اگر هم روایت کرده باشد، روا نیست از او نقل شود. چون «فلسفی النحله» و «ضال» است. طبعا میراث علمی ابنسینا هم پیش اینها مطرود بود. به گفته آنها وقتی ابنسینا کافر بود، بقیه کتابها و دانشش هم به کار نمیآمد و الحادی بود.
5. یک وقتی عرض کردم، ما یک ابوریحان داریم، اما غرب صدها بلکه هزارها ابوریحان دارد. حالا چین و ژاپن هم پر از ابوریحان است، ما چه! مقامات امنیتی و نظامی ما (وزیر کشور و فرمانده سپاه) خواستار اصلاح نظام آموزشی هستند. یکی تدارک استاد میبیند یکی خواستار اصلاح برنامه آموزشی مدارس میشود. در حسرت علم خواهیم ماند.
6. فکر نکنید وقتی از ابنسینا و دیگران یاد میکنم، مقصودم دفاع از فلسفه به اصطلاح اسلامی و فلاسفه است. در کوبیدن میخ علم در زمین، آنها دست کمی از علمای حدیث و حشوی مذهبها ندارند. یکی میخواهد علوم اولین و آخرین را از حدیث درآورد، دیگری روشهای قدیمی فلسفه یونانی را با ملغمهای از عرفان و بافتههای دیگر در هم کرده آن را تفکر میداند. تا آنجا که اینها، از هر دسته فکر میکنند، کارشان ارزشمند است، اما وقتی راه اشتباه میروند، همه چیز قفل میشود.
7. ببینید، این فلاسفه چه قدر تطبیقهای ناروا میان بافتههای غیر تجربی کهن در حوزه نجوم و جهان شناسی با ظواهر قرآنی و حدیثی دارند. «نفوس تسعه» را با «علیها تسعة عشر» قرآن تطبیق میکردند و نظایر آن. حس علمخواهی و جستوجوگری مسلمانان را با قاطی کردن نادرست علم و دین، درمیان مردم نابود میکردند.
8. در عین حال، مقایسه میان طرفداران حدیث و فلسفه، باید گفت، تا آنجایی که به اهل سنت مربوط میشود، بیش از 90 درصد از علما و تودهها، ـ شاید هم بیشتر ـ ضد فلسفه و عقلگرایی بودهاند. این امر به رغم اشکالاتی که در فلسفه اشاره کردم، ضربهای هولناک به عقلگرایی در جهان اسلام وارد کرده است.
انتهای پیام