به گزارش خبرنگار ایکنا، اولین نشست از سلسلهنشستهای اندیشهورزی قرآن و حکمرانی با موضوع فرایند مدیریت مسئله حیا و عفاف با ارائه احمدرضا اخوت، مدیر مجمع مدارس دانشجویی قرآن دانشگاه تهران و با دبیری، حجتالاسلام مسعود رائیجی، دستیار در امور حکمرانی قرآنی سازمان دارالقرآن عصر روز گذشته یکشنبه، ۱۵ مردادماه، به همت سازمان دارالقرآن الکریم و با همکاری خبرگزاری ایکنا، شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیسیون فرهنگی اجتماعی هیئت دولت در سالن جلسات سازمان دارالقرآن الکریم برگزار شد. احمدرضا اخوت، مدیر مجمع مدارس دانشجویی قرآن دانشگاه تهران طی این نشست به سخنرانی پرداخت که مشروح سخنان وی را در ادامه میخوانید؛
«عفاف و حجاب یکی از موضوعات مهمی است که به دلایل مختلفی هم در قرآن و هم دین مقدس به آن اشاره شده است. برهمین اساس در دو سوره مبارکه احزاب و نور به موضوع عفاف و حجاب به صورت مستقیم اشاره شده است. وقتی به سوره مبارکه احزاب و نور نگاه میکنیم، بحث حجاب در لابهلای برخی از موضوعات مطرح میشود و خودش عنوان استقلالی ندارد. بهعنوان مثال در سوره مبارکه احزاب موضوع حجاب در لابهلای موضوعاتی که مربوط به پیامبر اعظم(ص) و بیت نبی مکرم است مطرح میشود و در سوره مبارکه نور در لابهلای مسائلی که مربوط به خانواده است مشخصا با کلمات بیت و بیوت مطرح میشود.
اینها جزو مواردی میشوند که درست است موضوعمحوری هستند، اما اینطور نیست که خودشان مستقل باشند و موضوعات مهمتر از حجاب هم در این سورهها وجود دارد که به آن پرداخته شده است. در این سورهها از مومنین خواسته است که ضمن این موضوعات این موارد هم رعایت شود. به عنوان مثال بحث اطاعت از خدا، رسول، تقوا و... مواردی هستند که اهمیتشان پیش از بحث حجاب مطرح میشود.
باید بدانیم وقتی موضوعی در قرآن بحث میشود تنه اصلی آن کدام است. برخی از موضوعات خودش تنه اصلی است و بعد از آن چیز دیگری نیست، مانند اطاعت از خدا که بعد از آن چیزی نیست مگر توحید. توجه به موضوعات اصلی و تقسیمبندی کردن آنها در احکام خیلی اهمیت پیدا میکند و علاوه بر آن در اقدامات حکمرانی خیلی اهمیت دارد. وقتی موضوعی، فرع بر موضوع دیگری میشود آن موضوع اصلی اهمیت بیشتری پیدا میکند. نمونه این موضوع در قرآن بسیار است و دلالت آن در سورههایی مانند اعراف وجود دارد که برخی اوقات حکمی کنار گذاشته میشود برای اینکه حکم بالاتری حفظ شود.
به نظر میرسد در حوزه مسائل اجتماعی که یکی از مباحث آن حجاب است، ابتدا باید مشخص کنیم که مباحث اصلیتر و پیشینهتر آن چیست و این موضوع ابتدا باید مشخص شود. امروز که میگوییم اطاعت از خدا و رسول مقدم است باید بعد از آن را هم مشخص کنیم تا به جایگاه حجاب برسیم و مرحله به مرحله محقق شود. برخی از احکام مانند ازدواج و حجاب هم عرض میشوند و جایی حداقل در عواملی که در قرآن میآید هم سطح مطرح میشوند و همانگونه که آیه در مورد حجاب داریم در مورد ازدواج هم داریم.
برای اینکه به یک نظام مرتبهبندی دست پیدا کنیم راهش این است که سورههای مدنی را از فرایند نزولشان و موضوعات کلان این سورهها مشخص کنیم و موضوعاتی که به عنوان غرض مطرح میشود، طبقهبندی کنیم. به عنوان مثال وقتی شما غرض سوره مبارکه نسا را میگیرید احیای حیات اجتماعی یا احیای هویت اجماعی را مطرح میکند. یا به عنوان مثال غرض سوره مبارکه انفال احیای تفکر اجتماعی است. ممکن است شما بگویید که استخراج این غرضها باید طی یک فرایندی اتفاق بیفتد، اما در هر حال شما فهرستی از سورههای مدنی دارید که غرض اصلی سوره شما را به یک دلالتی میرساند.
غرض سورهها از نظر اصلی و فرعی با هم یک نسبتی پیدا میکنند که موضوعات ما را مشخص میکنند؛ لذا اگر بنا باشد ما اقدامی انجام دهیم بایستی غرض سورههای مدنی را استخراج کنیم و اینها با همدیگر یک شبکه واژگانی میدهند که موضوعاتی که امروز مبتلابه جامعه است در این موارد سطحبندی و ردهبندی میشوند. حُسن این کار این است که موضوعات همعرض را که میتوانند روی هم اثر بگذارند، شناسایی میکنیم.
برخی اوقات اقدامات فرهنگی که افراد در جامعه انجام میدهند، اثر عکس دارد و آن هم به خاطر این است که شرایط جامعه پذیرش آن را ندارد، اما خصوصیت این شبکه واژگانی این است که ما میتوانیم به موضوعاتی که در درون خودش با هم ارتباط دارد و کسی آن را نمیبیند، اما در کلام وحی خدا جاری است، پیدا کنیم و بعد از آن به طور طبیعی موضوعاتی هم که ما به دنبال آن هستیم، فعال میشود. به عنوان مثال اگر ما رابطه تفکر و برنامهریزی را در مطالعات ساختار وجودی کشف کنیم، اینها روی هم اثرگذار است. یعنی هر جایی که اقتضا داشته باشد، تفکر فعال شود آن را فعال میکنیم تا برنامهریزی هم فعال شود و برعکس آن هم اتفاق میافتد.
خوبی شبکه واژگانی این است که به ما روابط پنهانی موضوعات را ارائه میدهد و این روابط پنهانی موضوعات در حکمرانی بسیار اهمیت دارد. دلیل آن هم این است که برخی از اوقات مردم لجباز میشوند و نمیخواهند کاری را انجام دهند و شما باید کاری را انجام دهید که اثر خودش را بگذارد. در روابط فرزندان هم اینگونه است و اگر کودک بفهمد که شما چه کاری میخواهید کنید تبعیت نمیکند و لذا شما باید کاری کنید که او نفهمد و بعد اثرش روی آن گذاشته شود.
به نظر میرسد در حوزه حجاب و عفاف، میتوان خود این شبکه را از سوره نور به دست آورد، اما این موضوع مشروط بر این است که کسی این استخراج را انجم دهد که سورههای مدنی قبلی را کار کرده و با آنها آشنا باشد. البته براساس معجزه خدای متعال در قرآن کریم رد پای سورههای دیگر در سوره دیگر وجود دارد. یعنی ممکن است کسی سوره نور را به خوبی کار کند، همین دلالتهایی که در همه سورههای مدنی به عنوان دلالتهای اصلی وجود دارد در سوره نور هم پیدا کند.
یکی از مهمترین بحثهایی که در سوره مبارکه نور مطرح میشود فرض است که با «واجبکردن» آن را میشناسیم. خدا در سوره مبارکه نور میفرماید: (بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ * سُورَةٌ أَنزَلْنَٰهَا وَفَرَضْنَٰهَا وَأَنزَلْنَا فِيهَآ ءَايَٰتٍ بَيِّنَٰتٍۢ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ) در این سوره مسئله اصلی «حضور بیانات» است. بینهسازی و بینهخواهی برای فعالسازی ذکر به معنی اتصال به خداست. این موضوع یکی از نکات مهم کل قرآن است. یعنی انسان یک اتصال دائمی با خالق پیدا کند و خدا در ساختار توجه اصلی او بیاید. برهمین اساس اگر کاری که امروز در حوزه حجاب میشود بتواند «بینه» را تقویت کند معلوم است که به اهدافش نزدیک میشود و اگر نزدیک نکند میگویند که از اهداف خودش دور میشود.
موضوع مهم دیگر این است که اگر جامعهای از «اولوالالباب» خالی شود، بینه ندارد. لذا نگرانی من مسئله نداشتن حجاب نیست، بلکه نداشتن «اولوا الالباب» در سطح جامعه است؛ چراکه وقتی وزن اولوالالباب در جامعهای کاهش پیدا کند وزن بینات هم کاهش پیدا میکند و در نهایت فعالیتها اثرگذار نخواهد بود. حضور اولوالالباب در جامعه با نصاب طلاق در سوره طلاق هم مطرح میشود و این یعنی اگر دیدید در جامعهای بحث طلاق زیاد است به این معنی است که حضور اولوالالباب در آن کم است.
سورههای قرآن با آیات بیناتش میتواند انسانها را به خدا وصل کند. فضای بینات فضای محکمات است نه متشابهات. هر مقدار که جامعه به سمت متشابهات حرکت کند از محکمات دور میشود و امکان هدایت برایش سخت میشود؛ لذا سوال این است که آیا جامعه به سمت محکمات حرکت کرده است؟
امروز برنامههایی مانند «محفل» میسازند که به سمت متشابهات حرکت میکند، در حالی که باید بر روی محکمات ساخته شود، اما باز هم آن را به سمت متشابهات میسازند و جامعه را هم با خودشان به این سمت حرکت میدهند. کار وقتی دست اولوا الالباب نباشد، همین میشود و این یعنی کار دستوری و فرمایشی میشود. ابتدا تحقیق نمیکنند که این کار نتیجه درست خواهد داد یا خیر، بلکه اول کار را میسازند و بعد تحقیق میکنند که جواب داده است یا خیر. چیزی که در برنامه محفل ارائه و اشاره میشود از متشابهات قرآن است نه محکمات آن؛ شما ممکن است بگویید این موارد چه ارتباطی با حجاب دارد؟ قطعا ربط دارد؛ ممکن است با حرفهای من افرادی موافق نباشند، اما با محکمات آن موافق هستند.
سوره مبارکه آل عمران نیز بحث اولوا الالباب را مطرح میکند، در بند اول این سوره آیات، خود را به دو دسته محکم و متشابه تقسیم نموده است.(مراد از آیات محکم، آیاتی است که در معنی آنها یک نوع صراحت و اتقانی وجود دارد که خواننده بدون تردید و اشتباه به معنای آنها پی میبرد مثل همین آیه که میفرماید آیات قرآن بر دو دسته محکم و متشابه هستند، که آیه دلالتی صریح بر معنی خود دارد؛ و هر کسی که آیه را بخواند و با لغت عربی آشنا باشد، بدون تردید معنی آن را متوجه میشود. اما آیات متشابه، آیاتی هستند که مقصود از آن برای شنونده روشن نیست و چنان نیست که شنونده به محض شنیدن، معنی آنرا درک کند. بلکه در این که منظور چیست؟ تردید دارد و تردیدش وقتی برطرف میشود که به آیات محکم رجوع نموده و به کمک آنها معنای آیات متشابه را مشخص کند، و در نتیجه همان آیات متشابه نیز محکم میشوند. پس آیات محکم خود بخود محکم هستند و آیات متشابه، به وسیله آیات محکم، محکم میشوند).
نوع تبیین توحیدی که در سوره آل عمران آمده است، بینظیر است. این موضوع مهمی است که یکی از محکماتی که ما باید در جامعه ترویج کنیم خود خدا یعنی توحید است. اگر بتوانیم این موضوع را به درستی در جامعه تبیین کنیم بسیاری از مشکلات جامعه حل میشود، کما اینکه با عنایت خدا و اهل بیت(ع) مناسبتهایی را داریم که جامعه را از سراشیبی گمراهیهایی که دارد، نجات میدهد.
اگر مسئولان فرهنگی نظام جمهوری اسلامی اعتقادی به قرآن و اینکه قرآن میتواند فرهنگ ایجاد کند، نداشته باشند، شما هر کاری برای حجاب میکنید بیفایده است.
اعتقاد به قرآن جز تنه اصلی است، چراکه شما به غیر از قرآن با هیچ سببی نمیتوانید، بینات را جاری کنید. اولویت من این است که اعتقاد به قرآن را در سیاستگذارها رواج دهم، این در حالی است که مردم عام و عادی اعتقادشان به قرآن بیش از سیاستگذارهاست و این یک نقص بزرگ است. شما نمیتوانید قرآن را از صحنه زندگی حذف کنید. اینکه چرا بعد از این سالها ایمان کامل به قرآن، بین ما رواج پیدا نکرده، شاید کوتاهی از سوی امثال ما بوده است. اگر اعتقاد به قرآن در سطح بالا درست شود وضعیت جامعه بهتر میشود و این قطعی است. علت آن هم این است که این اعتقاد یک سطح فوقانی ملکوتی درست میکند که تأثر فرد بر روی جامعه بیشتر میشود. شما اگر دهها کار برای مردم کنید، اما مقداری تغییر در نظام بالادستی در موضوعات قرآنی و اعتقادی ازجمله اقامه عدل و داد، برابری، حقوق و... انجام دهید، بسیار اثرگذارتر خواهد بود.
شما بایستی همانطور که سازههای تبلیغی را به سمت مردم گسیل میکنید، مقداری آن را هم به سمت مدیران سوق دهید. مباحث مهمی که در اعتقادات ما وجود دارد اگر درست نشود نمیتوانیم کار فرهنگی انجام دهیم و ناکام میمانیم مگر اینکه کار سوری انجام دهیم، کار سوری هم نتیجه ندارد.
داشتن غیرت دینی و توجه به این موضوع که انسان در شرایط مختلف احکام دینی و قرآنی را انجام دهد یک غیرت است که بایستی روی آن کار صورت گیرد. نخشکاندن این غیرت دینی و فعالسازی این غیرت از جمله مواردی است که باید در این حوزه مورد توجه قرار گیرد. غیرت دینی در اجرای احکام بسیار اهمیت دارد که هم در مردم و هم مسئولان باید فعال شود.
قسمت دیگر حساسیتهای بیجا است که خود این موضوع هم اهمیت بسیاری دارد. چه در مسائل عفاف و حجاب و چه در سایر موارد دینی باید حساسیتزدایی کرد. اینکه با اصرار پوشش چادر را بزرگ مطرح میکنند، غلط است و لذا باید پوشش را بزرگ کرد. خدا در قرآن به موضوع پوشش تاکید دارد و زمانی شما روی موضوعی که خدا به آن اشاره نکرده است، میپردازید و آن را بزرگ میکنید، بعدها باید تبعات آن را بپردازید. ما باید بدانیم که پوشش واجب است نه مسئله چادر.
نکته بعدی که در سوره مبارکه نور مطرح میشود این است که کسانی که در جامعه دینی زندگی میکنند، هر چند احکام دین را مراعات نمیکنند با یاایها الذین آمنو خطاب شدهاند. یکی از نکتههای مهم این سوره ترویج و تقویت ایمان حتی برای کسانی است که ایمان ضعیف دارند، است. یعنی حتی کسانی که در حال سقوط هستند، کاری نکنیم که به کلی سقوط کنند و لذا باید کاری کنیم که به راه بیایند و نجات پیدا کنند. یکی از تنههای اصلی این ماجرا بحث تقویت ایمان و مولفههای ایمان است. به طور طبیعی اگر ایمان تقویت شود، احکام هم گسترش پیدا میکند.
نکته بعدی در آیه ۲۲ سوره مبارکه نور است که بحث أولوالفضل است. این یعنی استعدادها و تقویت کسانی که کار بلد هستند و سوق دادن آنها به کار و کارآفرینی و دستگیری افراد؛ لذا هر مقدار جامعه أولوالفضلش شکوفا شود و مورد تاکید قرار گیرد و اینها بتوانند مهاجرین، مساکین و... را دستگیر کنند و به خاطر نقص اینها، منزوی نشوند جامعه پیشرفت خواهد کرد و از مشکلات آن کم میشود.
نکته بعدی خانوادهسازی براساس کفویت طیبه است. هر مقدار جامعه بر این اساس جلو برود از بیعفتی و کارهای خبیث دور میشود. سوره مائده در مورد بحث خبیث و طیب موارد زیادی دارد. در حوزه قرآن ما باید کاری کنیم که قرآن سر زبان بیفتد نه اینکه افراد؛ این خیلی مهم است که مراکز قرآنی کمک کنند افراد بزرگ نشوند، بلکه خود قرآن بزرگ شود، چراکه افراد نقطه ضعفهای بسیار و کجفهمیهای زیادی دارند که همین کجفهمیها را به خاطر ما پای قرآن میگذارند.
بایستی به سمتی برویم که گسترش فهم از خود قرآن باشد و این مسیر اگر درست طراحی شود، نقصهای ما به برداشتهایی که داریم نمیچسبد. ما باید مبانی سورههای قرآن را در جامعه فعال کنیم. به عنوان مثال در همین سوره نور اگر بخواهیم در جامعه مبانی آن را فعال کنیم، بخش گستردهای از این سوره در مورد توحید است. این را همه باید فریاد کنند و بفهمند که در حوزه آسیبهای اجتماعی هر مقدار توحید برای انسانها قویتر مطرح شود آسیبها کمتر خواهد شد.»
انتهای پیام