به گزارش ایکنا، امروز عید بزرگ مسلمانان است. عیدی که به یاد هر مسلمانی غلبه بزرگ بر نفس و مطیع محض بودن ابراهیم(ع) را یادآوری و خاطرنشان میکند که ابراهیم(ع) چنین کرد تا خلیل الله شد و اگر تو هم میخواهی دوست و خلیل خداوند باشی، پس از امروز قربانی کردن هر آنچه غیر خدا در زندگی داری را آغاز کرد.
بر اساس آیات قرآن، خداوند قربانی را از شعائر و نشانههای الهی معرفی و وسیله قیام و برپا بودن مردم شمرده است. آنچه از قربانی به حج گزار میرسد، تقوا، پرهیزکاری و پاکی اعمال است. همچنین در آیه ۳۶ سوره حج، سفارش شده از گوشت قربانی مستمندان قانع و فقیر اطعام شوند.
به باور برخی، قربانی در روز عید قربان، نوعی تأسی از حضرت ابراهیم(ع) است، که با تسلیم امر خدا شدن، اقدام به ذبح فرزندش اسماعیل کرد و خدا ذبح عظیمی را فدای او کرد. امام علی(ع)، میفرمایند: اگر مردم به فواید قربانی آگاه بودند، حتی با قرض گرفتن قربانی میکردند. همچنین بر اساس روایتی، امام صادق(ع) در پاسخ به فلسفه قربانی، اولین قطره خون قربانی را باعث بخشید شدن گناهان صاحب قربانی دانسته است و قربانی را وسیلهای برای آزمودن تقوای او شمرده است.
در خصوص اسرار و فلسفه قربانی کردن مطالب زیادی بیان شده است از جمله در حدیث شبلی امام سجاد(ع) در تبیین معارف قربانی کردن خطاب به شبلی فرمودهاند: «آیا هنگام قربانی کردن، چنین اندیشیدی که با دست یازدیدن به حقیقت ورع و پارسایی، گلوی طمع را ببری و از سنت و سیره ابراهیم (ع) پیروی کنی؛ که با قربانی کردن فرزند خویش و میوه دلش برای رضای خداوند، این سنت را بر پا ساخت و برای مردمان پس از خود به یادگار نهاد؟ شبلی گفت: نه.
همچنین در منابع دیگری نیز در خصوص اسرار قربانی کردن آمده است:
سنت قربانی عميقاً با خاطره مجاهدتهای ابراهيم(ع) و فرزندش اسماعيل(ع) آميخته است. در حقیقت يكى از اسرار آن زنده كردن خاطره فداكارى بزرگ مرد الهى و قهرمان توحيد، حضرت ابراهيم خليل عليه السلام است. چرا که ذبح حيوان براى جلب رضاى خدا، سمبلى براى آمادگى انسان براى فداكارى و قربانى شدن در راه او است.
جريان فداكارى ابراهيم خليل اين است كه خداوند براى تكميل روح و روان و اثبات لياقت و پايه فدا كارى وى به او دستور داد تا فرزند فوقالعاده عزيز خود را در سرزمين «منى» در راه خدا قربانى کند؛ البته اين فرمان جنبه آزمايشى داشت و براى اثبات شايستگى آن مرد الهى بود؛ لذا، هنگامى كه وى آماده اطاعت شد، دستور آمد كه به جاى فرزند خويش، گوسفندى را ذبح کند.
آمادگى و مهيا شدن آن حضرت براى اطاعت دستور خداوند، ثابت كرد كه روح اخلاص و اطاعت، روح جانبازى و فداكارى، در او آنچنان قوى و نيرومند است كه مىتواند در پرتو ايمان، بر هر چيز حتى بر عواطف و احساسات عميق و ريشهدار پدرانه پيروز آيد و براى يك هدف عالى و معنوى، از فرزند خود بگذرد؛ اگر چه سرانجام فقط گوسفندى ذبح كرد.
اینگونه است که تجسم تمام صحنه ذبح اسماعيل و روحيات اين پدر و پسر به هنگام قربانى، بهرههای تربيتى را، در وجود انسان ارتقا میبخشد. لذا هنگامى كه مسئله قربانى ابراهيم را به خاطر مىآوريم كه عزيزترين عزيزانش و شيرينترين ثمره عمرش را در اين ميدان در راه خدا ايثار كرد، و بعداً سنتى به عنوان قربانى در منى به وجود آمد، به فلسفه اين كار پى مىبريم.
همانگونه که زائران خانه خدا با كشتن گوسفندى در سرزمين «منى» خاطره اخلاص و قدرت ايمان و پايه فداكارى او را در دلها زنده مىسازند و از اين رهگذر به يكديگر درس فداكارى و جانبازى مىآموزند و گويا عملاً چنين مىگويند كه مرد خدا كسى است كه در راه خدا از همه چيز بگذرد؛ چنان كه آن مرد بزرگ گذشت و اين گوشهاى از اسرار قربانى روز «منى» است.
براى اين كه برنامه حضرت ابراهيم ناتمام نماند و در پيشگاه خدا قربانى كرده باشد و آرزوى آن حضرت برآورده شود، خداوند قوچى بزرگ فرستاد تا به جاى فرزند قربانى كند و سنتى براى آيندگان در مراسم «حج» و سرزمين «منى» از خود بگذارد، چنانكه قرآن مىگويد: «و فديناه بذبح عظيم؛ ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم» لذا قربانى حجاج در مكه بايد يادآور ذبح حضرت ابراهيم(ع) باشد.
در اينكه عظمت اين ذبح از چه نظر بوده از نظر جسمانى و ظاهرى؟ مفسران گفتوگوهاى فراوانى دارند، ولى تمام اين جهات در ذبح عظيم قابل جمع است، از جمله میتوان به این دیدگاه اشاره کرد که يكى از نشانههاى عظمت اين ذبح آن است كه با گذشت زمان سال به سال وسعت بيشترى يافته، و الان در هر سال بيش از دو ميليون نفر، به ياد آن ذبح عظيم ذبح مىكنند و خاطرهاش را زنده نگه مىدارد.
لذا نه تنها خداوند پيروزى ابراهيم را در اين امتحان بزرگ در آن روز ستود، بلكه خاطره آن را جاويدان ساخت، چنان كه در آيه بعد میخوانیم: «و تركنا عليه في الآخرين؛ ما نام نيك ابراهيم را در امتهاى بعد باقى و برقرار ساختيم».
لذا او «اسوهاى» شد براى همه آيندگان، و «قدوهاى» براى تمام پاكبازان و عاشقان دلداده كوى دوست، و برنامه او، به صورت سنت حج در اعصار و قرون آينده تا پايان جهان جاودان گردید از آن جهت که او پدر پيامبران بزرگ، او پدر امت اسلام و پيامبر اسلام بود.
تمام آنچه در برنامههاى دينى وارد شده و انسان را به ياد خدا و عظمت آئين او مىاندازد شعائر الهى است و بزرگداشت آن نشانه تقواى دلها است. شعائر جمع «شعيره» به معنى علامت و نشانه است، بنابراين «شعائرالله» به معنى «نشانههاى پروردگار» است كه شامل سر فصلهاى آئين الهى و برنامههاى كلى، از جمله مناسك حج مىباشد كه انسان را به ياد خدا مىاندازد.
در این بین، مسئله قربانى صریحاً در قرآن کریم جزء شعائر محسوب شده است؛ «و البدن جعلناها لكم من شعائر الله؛ شترهاى چاق و فربه را [در مراسم حج] براى شما از شعائر الهى قرار داديم»، آنها از يك سو به شما تعلق دارند، و از سوى ديگر از شعائر و نشانههاى خداوند در اين عبادت بزرگ هستند، لذا قربانى حج يكى از مظاهر روشن اين عبادت است.
اين نكته نيز قابل توجه است كه منظور از «بزرگداشت» آنچنان كه بعضى از مفسران ظاهر بين گفتهاند بزرگى جسمانى قربانى و مانند آن نيست، بلكه حقيقت تعظيم آن است كه مقام و موقعيت اين شعائر را در افكار و اذهان و ظاهر و باطن بالا ببرند و آنچه درخور احترام و عظمت آنها است به جاى آورند.
«قربان» به چيزى گفته مىشود كه به وسيله آن تقرب مىجويند؛ خواه اين وسيله، عبادتى از عبادات مانند نماز و روزه و حج باشد يا گوسفندان و ساير حيوانات قربانى يا صدقهاى در راه خدا.
لذا در قرآن کریم آمده است، «لكم فيها خير؛ براى شما در چنين حيواناتى خير و بركت است». از يك سو از گوشت آنها استفاده مىكنيد و ديگران را اطعام مىنمائيد و از سوى ديگر به خاطر اين ايثار و گذشت و عبادت پروردگار از نتائج معنوى آن بهرهمند خواهيدشد و به پيشگاه او تقرب مىجوئيد.
پيش از ظهور اسلام، و همچنين مقارن آن، مشركان و بت پرستان براى انجام مناسك حج به «مكه» مىآمدند، و مراسم حج را كه اصل آن از ابراهيم(ع) بود ولى با مقدار زيادى از خرافات و شرك آميخته بودند، انجام مىدادند از جمله قربانى،که به نام بتها ذبح میشد.
اسلام با اصلاح و تصفيهاى كه در اين برنامه به عمل آورد، اصل اين عبادت بزرگ و مراسم صحيح و خالص از شرك آن را امضاء کرده، و بر روى خرافات خط بطلان كشيد.
در قرآن کریم كيفيت قربانى كردن در يك جمله كوتاه چنين بيان شده است: «فاذكروا اسم الله عليها صواف؛ نام خدا را به هنگام قربانى كردن آنها در حالى كه به صف ايستادهاند ببريد». بیشك ذكر نام خدا به هنگام ذبح حيوانات يا نحر كردن شتر كيفيت خاصى ندارد و هر گونه نام خدا را ببرند كافى است.
از آنجا كه توجه اصلى در مراسم حج به جنبههايى است كه با خدا ارتباط پيدا مىكند و روح اين عبادت بزرگ را منعكس مىسازد در آيه فوق از مراسم قربانى، تنها مسئله بردن نام خدا را كه يكى از شرائط است بيان مىكند، اشاره به اينكه آنها به هنگام ذبح قربانى تمام توجهشان به خدا و قبول در گاه او است و استفاده از گوشت آن تحت الشعاع آن قرار دارد.
در حقیقت قربانى كردن حيوانات؛ رمزى است براى آمادگى براى قربانى شدن در راه خدا، همان گونه كه در سر گذشت ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) و قربانى او آمده است، آنها با اين عمل اعلام مىكنند كه در راه او آماده هر گونه ايثارند حتى بذل جان.
به راستی فلسفه قربانى كردن چيست؟ مگر اين كار چه نفعى به حال خدا دارد؟ حال آنکه اصولاً خدا نيازى به گوشت قربانى ندارد، او نه جسم است و نه نيازمند، او وجودى است كامل و بىانتها از هر جهت. «بلكه آنچه به خدا مىرسد تقوا و پرهيزگاى و پاكى اعمال شما بندگان است».
به تعبير ديگر؛ هدف آن است كه ما با پيمودن مدارج تقوا در مسير يك انسان كامل قرار گيريم و روز به روز به خدا نزديكتر شويم، همه عبادات كلاسهاى تربيت است براى ما انسانها، قربانى درس ايثار و فداكارى و گذشت و آمادگى براى شهادت در راه خدا به ما مىآموزد، و درس كمك به نيازمندان و مستمندان.
در حقیقت آنچه به مقام قرب او از اعمال ما واصل مىشود پوسته و ظاهر آن نيست، بلكه مغز و باطن و اخلاصى است که ما را به مقام قربش نایل میسازد.
حج، جهاد با نفس است؛ لذا هر يك از زوار خانه خدا كه به زيارت آن خانه مقدس مىرود، و براى مناسك حج احرام مىبندد، به ياد امتحان بزرگ حضرت ابراهيم و آن ايثار و فداكارى بىمانند، گوسفندى را قربانى مىكند، و با اين قربانى هم آن خاطره را زنده نگه مىدارد، و هم هواها و هوسهاى خويش را ذبح مىکند.
هدف از قربانى كردن علاوه بر جنبههاى معنوى و روحانى و تقرب به درگاه خداوند اين است كه گوشت آن به مصرفهاى لازم برسد هم قربانى كننده از آن استفاده كند و هم قسمتى را به فقيران نيازمند برساند. این مسئله امرى است منطقى و كاملاً قابل درك.
به عبارت دیگر هدف نهايى از قربانى كردن آن است كه گروهى از نيازمندان از آن بهرهمند شوند؛ همان طور كه قرآن مجيد مىفرمايد گوشت قربانی بايد صرف فقرا و نيازمندان شود: «فكلوا منها و أطعموا البائس الفقير. پس از گوشت حيوانات قربانى، هم خودتان بخوريد و هم بينوايان فقير را اطعام نماييد». البته هرگاه در سرزمین منى مستحقينى نباشند مىتوان گوشت قربانى را به خارج از منى و حتى خارج از عربستان برد و به فقراى مسلمين رساند.
هدف نهايى اين است كه به عظمت خدا آشنا شويم، همان خدايى كه ما را در مسير تشريع و تكوين، هدايت كرده از يك سو مناسك حج و آئين اطاعت و بندگى را به ما آموخت و از سوى ديگر اين حيوانات بزرگ و نيرومند را مطيع فرمان ما ساخت، تا از آنها در راه اطاعت خدا، قربانى كردن، نيكى به نيازمندان و همچنين تامين زندگى خود استفاده كنيم همانگونه که در قرآن کریم میخوانیم: «كذلك سخرها لكم لتكبروا الله على ما هداكم؛ اين گونه خداوند چارپايان را مسخر شما كرد تا خدا را به خاطر اينكه شما را هدايت كرده بزرگ بشمريد و تكبير گوئيد».
انتهای پیام