مفهوم توسعه در قرن بیستم توسط دانشمندان حوزه علوم انسانی به ویژه اقتصاد و جامعهشناسی به ادبیات سیاسی بشر وارد شد و قدرت گرفت، چرا که قبل از آن بیشتر از واژه پیشرفت در عرصههای مختلف از جمله اقتصاد استفاده میشد، اما واژه پیشرفت چه چیزی کم داشت که دانشمندان از واژه توسعه به جای آن استفاده کردند؟ و در واقع این واژه را ابداع کردند؟ اگر به تاریخ بشر توجه کنیم متوجه میشویم که بشر همواره در پی رشد و تعالی بوده است. به تعبیری دیگر در راه رسیدن به برابری (عدالت) و تا حدودی آزادی بوده است. این دو واژه در واقع همزاد انسان بوده که در قرون بعد از رنسانس دستیابی و تلاش برای رسیدن به آنها برای بشر بیشتر و حیاتیتر شده است تا اینکه در قرون نوزده و بیست بشر به دو قطب طرفداران آزادی و طرفداران عدالت یا طرفداران اولویت آزادی و طرفداران اولویت عدالت تقسیم میشوند. اما گویی در این اثنا به آن چیزی که مد نظر بشر بود، به دست نمیآید، تا اینکه در نیمه دوم قرن بیستم و بعد از پایان یافتن جنگ سرد و به تاریخ پیوستن شوروی و پایان نزاعی که بین دو بلوک شرق و غرب بود، یا به تعبیری پایان یافتن نزاع آزادی و عدالت و پدیدار شدن دولتهای رفاه، بشر و دانشمندان از واژه توسعه به جای واژه پیشرفت و حتی به تعبیری میتوان گفت به جای دو واژه آزادی و عدالت استفاده کردند. اما به راستی چرا؟ آیا واقعاً توسعه میتوانست جای این دو واژه را پر کند؟ به تعبیری پاسخ این پرسش مثبت است و توسعه حاوی دو واژه آزادی و عدالت بود؛ یعنی جامعهای توسعه مییابد که انسان و بشر در آن به آنچنان بلوغی برسد که بتواند این دو واژه را در کنار هم و با هم داشته باشد، یعنی هم بتواند سطح معقول و منطقیای از آزادی را برای نوع بشر به ارمغان بیاورد و هم درعین حال سطحی از عدالت را در جامعه محقق کند. در واقع توسعه بحثی است که حول محور انسان و تحول آن است.
بنابراین وقتی به شاخصهای توسعه توجه میکنیم، میبینیم برخلاف گذشته که پیشرفت مد نظر بود، الان هرچند پیشرفت مد نظر است، اما مهمتر از پیشرفت شاخصهای دیگری که شاید در برخی از مواقع مانع پیشرفتهایی در حوزههای مختلف مانند اقتصاد و صنعت هستند را شاهدیم؛ یعنی شاخصهایی داریم که انسانمحور هستند. مثلاً در زمینه برداشت از منابع زیرزمینی مانند آب، توسعه برخلاف سیاستهای پیشرفت مانع برداشت بیچون و چرا است و برداشت را محدود میکند. یا درباره اینکه انسان را در اداره امور خود مشارکت میدهد درواقع متضمن نوعی از مسئولیتپذیری و به عبارتی دخیل کردن انسانها در سرنوشت خودشان است. این امر درباره مشارکت زنان به خوبی نمایان است.
اما توسعه هم مانند هر سیاست دیگری خود دارای فراز و فرودهایی بوده و دانشمندان از توسعه متوازن، نامتوازن، پایدار، ناپایدار و... یاد میکنند؛ توسعه پایدار که یکی از مهمترین دستاوردهای بشری است میگوید بشر باید از منابع به صورتی استفاده کند که توسعه مستمر و مداوم باشد. یعنی به فرض مثال اگر از منابعی مانند آب استفاده میکند باید بهگونهای استفاده کند که برای آیندگان نیز باقی بماند و در واقع تجدیدپذیر باشد. یا به تعبیر دیگر به فکر آیندگان نیز باشیم که این تفکر خود در بردارنده مفهوم عدالت است. بنابراین توسعه مفهومی است که میتواند آزادی را برای انسان به ارمغان آورده و هم در عین حال عدالت را و توزیع عادلانه منابع را با خود دارد. درواقع توسعه پایدار توسعهای است که جوامع را بر آن میدارد که عدالت و آزادی را توأم با همدیگر رعایت کنند و هیچکدام را فدای دیگری نکنند.
اما اگر به بحث آب در ایران و استفاده از آن در این سالها توجه کنیم متوجه خواهیم شد که امروزه یکی از مهمترین مسائل مبتلابه جامعه ایران مسئله آب، کمبود آن و شیوه استفاده از آن است. در حدود 70 سال است که ما از آبهای این سرزمین به شیوههای مختلف استفاده میکنیم. در واقع از انقلاب سفید به این طرف یعنی همان برنامه چهارم ترومن ما سیاستهایی در بهرهوری از آب را در سرلوحه برنامههای خود قرار دادهایم. در واقع شیوه استفاده از آب در آن زمان به بعد برای جامعه ایران تغییر کرده است. از آن زمان است که برنامههای کشت و صنعت آغاز شد و تا کنون این برنامهها با عنوان مختلف ادامه داشتهاند. از آن زمان به بعد است که سدسازی در ایران رواج پیدا میکند و تا انقلاب 57 ادامه پیدا میکند و بعد از انقلاب هم به ویژه از دهه 70 به بعد با برنامههای سازندگی این برنامهها شدت بیشتر پیدا میکنند و یا به تعبیری شیب آنها تند میشود. این نکته را هم باید توجه کرد که ایران یک منطقه خشک و کم آبی است.
در سالهای کنونی معمولاً برای استفاده از آب بهویژه آب آشامیدنی تبلیغات زیادی شده و میشود. اما نیاز است که گفته شود که تنها حدود 2 درصد از آب مصرفی در ایران به آب آشامیدنی که همان آبی است که در اکثر شهرها و روستاهای ایران به صورت لولهکشی در دسترس است، اختصاص دارد، درصورتیکه حدود 90 درصد از هدر رفت آب را ما در بحث کشاورزی داریم و حدود 8 درصد هم در صنعت مصرف میشود. به تعبیری تمام آب ما در کشاورزی است که مصرف میشود.
نکته دیگر که بسیار حائز اهمیت است چگونگی بهرهبرداری از آب و همچنین کدام آب است. در قدیم بیشترین استفاده از آبهای سطحی یا به تعبیری استفاده افقی از آب بود که معمولا آبهای روخانهها یا چشمهها بود که مورد استفاده قرار میگرفت، اما اکنون علاوه بر این امر، شاهد استفاده بیرویه عمودی یا به تعبیری بهرهبردای از آبهای زیر زمینی هستیم. در حال حاضر 720 هزار حلقه چاه را در سطح ایران داریم، در کلان شهری مانند تهران شاهد 30 هزار حلقه چاه هستیم، به تعبیری بیشترین مصرف آب امروزه از آبهای زیر زمینی است که موجب خسارتهای جبرانناپذیر و بسیار مخرب مانند فرونشست در 620 دشت ایران شده است. در واقع شاهد خسارتهای جبرانناپذیری به محیط زیستمان هستیم که برگشت ناپذیر است و متأسفانه ارادهای هم برای توقف یا کنترل آن وجود ندارد. درواقع وضعیت خاک و دشتهای ایران به صورت بحرانی است که اگر درمان نشود نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان.
بنابراین وظیفه اصلی و محوری هر ایرانی دردمند حفظ و نگهداری از این مرز و بوم است که متأسفانه با سیاستهای فعلی در حال اضمحلال است و با توسعه پایدار که سالهاست شعار آن را میدهیم کاملا در تعارض و تضاد است.
بحث دیگر آلودگی هوای کلان شهرها است که باز هم با توسعه پایدار و ماندگاری سرزمین در تعارض است. در سالهای گذشته بدون توجه به تجربههای جهانی از گاز طبیعی برای تامین نیازهای کلانشهرهایی مانند تهران و اصفهان استفاده شده که موجب خسارتها و آسیبهای بسیاری از جمله آلودگی هوا در فصلهای سرد سال شده است در صورتیکه میتوانست با مقدار بسیار کمی از این گاز که به انرژی الکتریکی تبدیل میشد نیاز این شهرها برطرف شده و بخشی زیادی از سرمایه را هم میتوانستند به کشورهای نیازمند بفروشند و به تعبیری ارزآوری داشته باشد.
به هر حال همواره گفتهاند هر زمان ماهی را از آب بگیرید دیر نیست، پیشنهاد این است که ابتدا برای آب برنامهای جامع تدوین شود و برداشت آب از زیر زمین را متوقف کرده و کشاورزی و آبیاری را به سرعت مکانیزه کرده و مانع از هدر رفت بیشتر آب شد. دوم اینکه در مبدا یا حتی در نزدیکی شهرهای بزرگ به سرعت نیروگاههای گازی تاسیس شود و برق آنها را برای تامین نیازهای این کلانشهرها وارد شبکه کرده و مانع هدر رفتن بیشتر انرژی شد، که هم از آلودگی این شهرها کاسته شود و هم ثروت ملی به گرما تبدیل نشود.
خداداد خادم
انتهای پیام