به گزارش ایكنا از فارس، دستگاه اندیشه انسان طورى آفریده شده است كه اگر روح انسان از نظر عاطفى رنگ بهخصوصى داشته باشد نمى تواند حقایق را آنچنانكه هست ببیند، بلكه مطابق آن رنگ مىبیند.
امام على(ع) چه زیبا مىفرماید : من عشق شیئا اعشى بصره و امرض قلبه؛ ...آدمى به هر چیزى كه عشق بورزد نسبت به آن تعصب پیدا مىكند. اگر عشق و تعصب پیدا شد انسان نمىتواند شىء را آنچنانكه هست ببیند.
نقطه مقابل، بغض، دشمنى، كینه و نفرت است. اگر انسان نسبت به چیزى كینه و نفرت داشته باشد همان كینه و نفرت، رنگى براى روح انسان مىشود و انسان نمىتواند شىء را آنچنانكه هست ببیند. عاشق، محبوب زشت خودش را زیبا مىبیند.
هر دو مانع هستند. عشق، معشوق را زیبا مىكند، یعنى به چشم عاشق، زیبا جلوه مىدهد به طورى كه او حتى زشت را زیبا مىبیند. كینه و نفرت هم همینطور است، زیبا را نازیبا جلوه مىدهد و این از مسائلى است كه قرآن كریم زیاد روى آن تكیه كرده است.
انسان اگر بخواهد صحیح قضاوت كند باید در مورد مطلبى كه مىاندیشد كاملاً بىطرفى خود را حفظ كند، یعنى كوشش كند كه حقیقت خواه باشد و خویشتن را تسلیم دلیلها و مدارك نماید.
درست مانند یك قاضى كه روى پروندهاى مطالعه مىكند، باید نسبت به طرفین دعوا بى طرف باشد. قاضى اگر تمایل شخصى به یك طرف داشته باشد به طور ناخودآگاه دلایلى كه براى آن طرف است نظرش را بیشتر جلب مىكند و دلایلى كه له طرف دیگر و علیه این طرف است خود به خود از نظرش كنار مىرود و همین موجب اشتباه قاضى مىگردد.
انسان در تفكّرات خود اگر بىطرفى خود را نسبت به نفى یا اثبات مطلبى حفظ نكند و میل نفسانى اش به یك طرف باشد، خواه ناخواه و بدون آنكه خودش متوجّه شود عقربه فكرش به جانب میل و خواهش نفسانىاش متمایل مىشود.
این است كه قرآن هواى نفس را نیز مانند تكیه بر ظنّ و گمان یكى از عوامل لغزش مىشمارد. در سوره النّجم مىفرماید: «إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ؛ پیروى نمىكنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش مىكنند».
منابع: مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (مسئله شناخت)، جلد 13، صفحه 420-419 و مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (انسان و ایمان)، جلد 2، صفحه 66-65 - با ویرایش جزئی-
انتهای پیام