به گزارش ایکنا، براساس اعلام مسئولان دو اتحادیه مؤسسات قرآنی مردمنهاد، بالاخره فرایند طولانی ادغام این دو اتحادیه در حال نهایی شدن است و براساس آخرین شنیدهها این ادغام در تیر سال جاری نهایی خواهد شد. رضا سلامتپناه، معاون مطالعات و برنامهریزی راهبردی شورای توسعه فرهنگ قرآن، در یادداشتی تحلیلی به وضعیت مؤسسات بعد از ادغام و آیندهای که میتوان برای آنها متصور بود، پرداخته که مشروح آن در ادامه آمده است.
الف: تحلیل وضعیت و مأموریت مؤسسات
تشکیل مؤسسه قرآنی، تحقق عالیترین رفتار اجتماعی در توسعه فرهنگ قرآنی محسوب میشود. از این رو یکی از شاخصههای سنجش توسعه فرهنگ قرآنی در جامعه، تعداد مؤسسات قرآنی است. مؤسسات قرآنی، تجمع سازمانیافته عدهای کارشناس در امور قرآن با عزم و انگیزه برای فعالیت قرآنی برای جامعه است. به عبارتی تحقق فعلیت جامعه برای فعالیت قرآنی است.
جغرافیای مؤسسات قرآنی، جغرافیای مشارکت مدنی در فعالیتهای قرآنی است و در صورتی که سازوکارها منجر به حضور نخبگان و افراد باانگیزه در این حوزه شود، به معنای تعمیق فرهنگسازی نخبگانی قرآن در جامعه و موفقیت دستاندرکاران قرآنی در ایفای نقش مدیریتی خود در جامعه خواهد بود.
ادغام اتحادیهها علاوه بر آن که عمل به امر قرآنی وحدت و پرهیز از تشتت و تفرقه است هم برای حاکمیت و هم برای خودِ مؤسسات فواید و آثار متعددی دارد. ادغام اتحادیهها برای دولت به دلایل زیر مطلوب و مفید است:
• تسهیل فرایند صدور و تمدید مجوز و ارزیابی و نظارت بر مؤسسات
• عدالت و تسهیل در حمایت و پشتیبانی از مؤسسات
• تقلیل تأثیرگذاری مراکز دولتی و شبه دولتی بر استقلال مؤسسات
شکلگیری اتحادیه واحد قدرتمند فراگیر و راهبردی که با رویکرد همافزایی توان شبکهسازی مؤسسات و شبکهسازی فعالیتهای مؤسسات را در سطح استان و کشور داشته باشد. این شبکهسازی مقدمه جریانسازی قرآنی در کشور و زمینهساز فرهنگسازی قرآنی است. قطعاً مؤسسات در یک بستر جریانساز و فرهنگساز قرآنی امکان رشد کمی و کیفی بیشتری خواهند داشت.
نخستین دوره فعالیت هیئتمدیره پساادغام بسیار حساس و تعیینکننده است. این دوره دوره گذار و انتقال بوده و نیازمند افرادی با فهم و ظرفیت بالا نسبت به مسئله ادغام است. از این رو مهمترین شاخصهای هیئتمدیره مطلوب اتحادیه مدغم کشوری و استانی از این قرار است:
• باورمند به ادغام بدون جهتگیری به یکی از طیفها
• آشنا با ظرفیتهای قرآنی استان و کشور
• دارای مقبولیت و وجاهت نزد طیف وسیع اعضای دو اتحادیه
ساختار مدیریتی اتحادیهها دارای ضعفهایی است که باید رفع این نواقص در ساختار آتی اتحادیه مدغم برطرف شود. اتحادیه مدغم، ستاد هماهنگی و تعالیبخشی به اجزای خود یعنی مؤسسات عضو است. از این رو نباید برای ادامه حیات خود به اعتبارات وابسته باشد یا برای برطرف کردن نیاز مالی خود عوض خدماتدهی به مؤسسات، خود مجری برخی طرحها شود. پس باید در ساختار اتحادیه مدغم به ساختاری وفادار بود که مأموریت آن در راستای فایدهبخشی به مؤسسات تعریف شود. پس پیشنهاد میشود که قالب زیر برای این اتحادیه در نظر گرفته شود.
معاونت کارآفرینی و خوداتکایی
معاونت برنامهریزی
معاونت ارزیابی و استانداردسازی
لزوم تغییر در تراز فعالیت مؤسسات قرآنی
مؤسسات اکثراً حوزه فعالیت خود را در حوزه آموزش عمومی قرآن تعریف کردهاند در صورتی که فضای وسیع و عطش جامعه در حوزه تبلیغ و ترویج بر جای مانده است. از آنجا که جایگاه آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از حیث کمیت و گستردگی نهادی و جغرافیایی قابل قیاس نیست، ثقل بر زمینمانده فعالیت در حوزه تبلیغ و ترویج است، یعنی فعالیت مؤسسات در حوزه آموزش عمومی به عنوان مشارکت و همکاری و در حوزه تبلیغ و ترویج به عنوان مسئول اصلی باید تغییر کند.
لزوم شکلگیری انجمنهای تخصصی و فعالیتهای شبکهای مؤسسات در اتحادیه مدغم و یا خارج آن؛ با توجه به تخصصی شدن بسیاری از موضوعات و نیز ظرفیت قرآن برای حضور در بسیاری از عرصهها برای تعالی و انتقال برخی توانمندیها، مؤسسات باید به سمت ایجاد انجمنهای خاص یا گروههای کاری تخصصی بروند در این صورت با تمرکز بر حوزههای خاص و مأموریتهای ویژه قابلیتهای منحصر به فردی پیدا میکنند. پیشنهاد میشود که مؤسسات با تمرکز بیشتری بر مسائلی مانند سبک زندگی قرآنی، شیوههای آموزش قرآن، قرآن و هنر، تولید محصولات فرهنگی و هنری، برگزاری نمایشگاهها و محافل قرآنی و... انجمنهای تخصصی ذیل اتحادیههای استانی و ملی شکل دهند و اعضای انجمن به تبادل اطلاعات و تجربیات و ارتقای اعضای جدید مشارکت کنند.
ب: افق آینده مؤسسات قرآن و عترت و الزامات آن
کیفیسازی کمیت مؤسسات شرط ماندگاری و حضور فعال مؤسسات در عرصه دین و فرهنگ؛ ارتقای شاخصهای توسعه فرهنگ قرآن و عترت در مناطق مختلف کشور با رویکرد هدایت و حمایت از ظرفیتهای مردمی یکی از راهبردهای اصلی گسترش مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت در سالهای اخیر بوده است.
در این سالها از یک سو مؤسسات رشد چندین برابری داشتهاند و از سوی دیگر سطحِ تقاضای تأسیس مؤسسات رو به افزایش است. تحلیل منطقی و آیندهنگرانه آن است که در یک دوره زمانی 5 الی 10ساله مؤسسات توانمند امکان رشد و پیشرفت مییابند و مؤسسات فاقد توانمندی و متکی صرف به مساعدتهای مالی و برنامهای دستگاههای دولتی، خودبهخود حذف میشوند و این ریزش و رویش بعد از چند سال به شکلگیری و رونمایی مجموعهای از مؤسسات توانمند در کشور منجر میشود. مؤسسات برای ماندگاری و تأثیرگذاری ناچار از حرکت بر اساس الگوی برنامهای هستند و بر این اساس توانمند شدن مؤسسات در این حوزهها شرط بقای مؤسسات است:
1. توانمندی در حوزه برنامهریزی
2. توانمندی در حوزه مدیریت اجرا
3. توانمندی در حوزه تنوع و قالبهای فعالیت
4. توانمندی در حوزه اقتصادی و مالی
5. توانمندی در حوزه نیروی انسانی
مؤسسات در روند کیفیسازی مدیریت و تأثیربخشی فعالیتهای خود ملزم به داشتن برنامه و مهمتر از آن جریان برنامهریزی است و باید با طراحی برنامههای واقعنگر کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت، توانمندی اجرا، ارزیابی و بهبود ضعفهای خود را پیدا کند. به نظر میرسد مؤسسات از فردا تا سالها ملزم به اجرای این پیشنهادها هستند:
1. شکلگیری و تعیین مؤسسات مرجع یا مؤسسات تراز در هر استان با کمک اتحادیه با هدف ارائه استانداردهای فعالیتهای تراز قرآنی و ارتقای شاخص فعالیت مؤسسات منطقه
2. تأمین منابع مالی و استقلال مالی و ارتقای سهم مؤسسات در اقتصاد فرهنگی هنری کشور از طرق:
الف - جهتگیری مؤسسات با رویکرد ایدهپردازی، تولید و توزیع محصولات فرهنگی قرآن و عترت
ب - توانمندی مؤسسات در امور اجرایی فرهنگی و درآمدزایی از طریق ارائه و فروش خدمات و تواناییها
ج - ایجاد منابع مستمر مالی از طریق مشارکت مردمی خصوصاً احیای فرهنگ وقف و موقوفات فرهنگی و قرآنی
3. ضرورت عبور مؤسسات از مرحله آموزش عمومی به سمت آموزشهای تخصصی و فعالیتهای جذاب و متنوع تبلیغی ترویجی در بلندمدت و افزایش شمار مخاطبان خود
4. ارائه فعالیتها، خدمات و تولیدات مشترک میان مؤسسات فرهنگی قرآن و عترت با سایر مؤسسات فرهنگی هنری و مراکز مردمنهاد