غیرت عشق و معشوق
کد خبر: 3870198
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۰
حکمت‌های امیر/ برداشت ۱۱۰

غیرت عشق و معشوق

گروه معارف ــ منطق عشق منطق همه یا هیچ است و تو حق نداری چیزی به‌ جز او را در خود و برای خویش نگاهداری که جای او را تنگ کند، هر چه جز اوست باید از تو دور و تو از او عاری شوی، دست و ذهن و قلبت باید از غیر خالی شود، معشوق غیر را بر‌نمی‌تابد و این معنای غیرت عشق و معشوق است.

غیرت عشق و معشوقدر حکمت شماره 110 نهج‌البلاغه آمده است:«مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَابا؛ هر كس ما اهل‌بيت پيامبر(ص) را دوست بدارد، پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد».

جلباب: حائل، پوشش رو، هر لباسی که روی لباس‌های خود بپوشند، مانند عبا و غیر آن.
ربط این فقر و آن محبت چیست؟ چه نکاتی در این واژه جلباب برای فقر نهفته است؟

محبت و عشق اثبات کردنی است. عشق را باید اثبات کرد، تنها ادعای آن، جایی در دل معشوق باز نمی‌کند. این ذات عشق است و از ازل با امتحان و آزمون همراه بوده است، سنجه آن نیز در دست معشوق و در حد و اندازه میزان ادعای عاشق است؛ در منطق معشوق عشق باید بی‌مرز و بدون شرط و همه‌گیر و به تمامی باشد، قلبی که گوشه‌ای از آن به او تعلق ندارد، انگار که هیچ به او تعلق ندارد. منطق عشق منطق همه یا هیچ است و تو حق نداری چیزی به‌ جز او را در خود و برای خویش نگاهداری که جای او را تنگ کند، هر چه جز اوست باید از تو دور و تو از او عاری شوی، دست و ذهن و قلبت باید از غیر خالی شود، معشوق غیر را بر‌نمی‌تابد و این معنای غیرت عشق و معشوق است.

این غیرت سرانجامش رها کردن و واگذاردن است، رها کردن و واگذاردن هر چه به ‌جز اوست و هر چه به ‌جز خواست اوست، و این یعنی فقر؛ فقری که تو برای رسیدن به یار برمی‌گزینی و نه آن فقری که او تو را برگزیند! فقری که چون لباسی بر تن می‌کنی و نشانه هویت توست و انتخاب خود توست و به آن افتخار می‌کنی و خود را به یارت نزدیک می‌سازی و هر چه عشق قوی‌تر و والاتر، از دست دادن‌ها و واگذاردن‌ها و فقر، بیشتر و عمیق‌تر. این فقر نشانه غنای روح است و کنده شدن و پیراسته شدن درون و برون از هرچه جز اوست و مگر رسول(ص) نگفت: «الفقر فخری و به افتخر علی سائر الانبیا»؟

از سویی، محبت و عشق به این خاندان ذیل عشق و محبت به خداست و این عشق، همه مرزهای وجودی ما را درمی‌نوردد و ما را در تحت سرپرستی و محبت آنها قرار می‌دهد، و چون این خاندان متصل به نور حقیقتند، لامحاله با ظلمت و ظلم درگیرند و تو نیز در این درگیری و مبارزه در جبهه آنان قرار می‌گیری، چنین درگیری و مبارزه‌ای جایی برای نشستن و اندوختن و گرد آوردن سرمایه و ... نخواهد گذارد. فقر لازمه مبارزه واقعی در جبهه این خاندان است. او که چیزی برای از دست دادن ندارد و یا آنچه دارد را از دل کنده است و دلش از غیر او فقیر شده است، همان کسی است که می‌تواند بی‌پروا در جبهه حق تا انتها بماند و نلرزد و دچار تردید و ضعف نشود؛ مگر جنگ فقر و غنا، معنایی به جز این می‌تواند داشته باشد؟

خداوند غیور است و غیر را بر‌نمی‌تابد و ما را در کوره بلا و امتحان و آزمون‌های سخت چنان می‌تکاند و می‌سوزاند تا همه گردآورده‌ها را از خود و دل خود جدا کنیم و از غیر او پیراسته شویم و تا از خامی به‌درآییم و پختگی هدیه گیریم. غیرت او، ضامن رشد ماست و این فقر وسیله جدا کردن‌مان از دلبستگی‌های حقیری است که بندهای وابستگی‌مان به دنیا را تشکیل می‌دهند و بال‌های پروازمان را می‌بندند و بارمان را سنگین می‌کنند. آنها که به قله‌ها می‌روند، باید سبکبار باشند.

یادداشت از داریوش اسماعیلی؛ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان

انتهای پیام
captcha