به گزارش ایکنا؛ نشست علمی «امداد و اخلاق» عصر روز گذشته با سخنرانی حسن محدثی، قاسم پورحسن، رحیم محمدی، محمد منصورنژاد، بیژن عبدالکریمی و سید جواد میری در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
حسن محدثی در این مراسم به بحث درباره «اخلاق مراقبت» پرداخت و اظهار کرد: بحث من این است که آدمی از مجرای تجربههای زیسته خودش، از مجرای درک بیماری، درک مرگ و تجربههایی نظیر این به حدود زیستی و توانایی خودش و از همه مهمتر به فقر وجودی خودش پی میبرد. آدم از مجرای این تجربهها درمییابد که وجوداً دچار فقر است و نیازمندی وجودی دارد و به اصطلاح فلسفی آدمی به درک تناهی وجود خویش میرسد و اینکه نیازمند به امر نامتناهی است. آن چیزی که در فرهنگ اسلام به آن فقر وجودی اطلاق میشود.
وی افزود: شاید داستان بودا را شنیده باشید. وقتی بودا با یک بیمار مواجه شد، متوجه بیماری شد؛ وقتی با یک مرده مواجه شد متوجه مرگ شد و از مجرای چنین تجربههایی به درک بنیادی از وجود خویشتن رسید. نکتهای که میخواهم روی آن بحث کنم اخلاق مراقبتی است که از مجرای چنین فهمی زاده میشود که ما احساس میکنیم بنیاداً و وجوداً نیازمند هستیم و نیازمند تکیه بر موجودی نامتناهی هستیم. از همین جا میتوان نقطه آغاز نوعی اخلاق را مطرح کرد.
همدلی با دیگران از مسیر احساس دردمندی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد تصریح کرد: در واقع ما نیازمند اعتنای موجودات دیگری هستیم که بتواند فقر وجودی ما را برطرف کند. اخلاق مراقبت بر اساس این معنایی که ذکر میکنم ریشه در نوعی خودخواهی دارد. وقتی به فقر وجودی خودم پی میبرم متوجه میشوم دیگران نیز درگیر همین فقر وجودی و بیاتکایی بنیادی هستند. میتوانیم بگوییم که در زندگی جاریمان محرومیت وجودی را تجربه میکنیم. وقتی احساس دردمندی میکنیم از مجرای احساس دردمندی میتوانیم با دیگران همدلی بکنیم، همدلی که ناشی از همدردی است. بر این اساس میتوانیم بفهمیم که دیگری نیز دردمند است.
وی تأکید کرد: از اینجا میتوان اخلاق مراقبت را مطرح کرد که به ما میآموزد این فقر وجودی انسان میتواند مبنایی باشد تا تلاش کنیم از درد و رنج دیگران بکاهیم و از آنان مراقبت کنیم تا از وسعت رنج آدمی کاسته شود. بنابراین اخلاق مراقبت ریشه در نوعی خودخواهی دارد. نکتهای که مطرح میشود این است دیگری که در کنار من زیست میکند الزاماً واصل به نامتناهی نیست و مرا که در جستوجوی نامتناهی هستم، به نامتناهی متصل نمیکند. اما میتواند سرآغاز زنجیرهای از دیگریها باشد و مرا به زنجیرهای از دیگریها متصل کند که خود میتواند سرچشمه امید باشد.
پژوهشگر مطالعات اجتماعی ادامه داد: از این منظر اخلاق مراقبت ریشه در فقدان دارد، فقدان امنیت وجودی که هر انسانی میتواند آن را در زندگی خودش درک کند. همچنین ریشه در نوعی انسانشناسی سلبی دارد، یعنی انسان درمییابد از برخی امور که میتواند برایش زندگی استواری رقم بزند محروم است. اگر از این منظر نگاه کنیم با چهار تجربه تکاندهنده موجه هستیم: تجربه مرگ؛ تجربه تنهایی؛ تجربه آزادی و تجربه بیمعنایی. اینها چهار تجربه بنیادی است که هر انسانی میتواند آنها را احساس کند.
وی افزود: مرگ نخستین موردی است که انسان آن را درمییابد و یک نوع دلواپسی در ما به وجود میآورد. مسئله دیگر که برای انسان بنیادین است این است که او باید جهان خودش را بسازد، جهانی که میتواند متحول بشود. آزادی یعنی اینکه باید خودمان زیست خودمان را شکل بدهیم. درک این مسئولیت امری بسیار تکاندهنده است.
انتهای پیام