به گزارش ایکنا؛ از خراسان رضوی، علیرضا قیامتی، قائممقام خردسرای فردوسی، صبح امروز، 26 شهریورماه در آیین رونمایی از یکی از قدیمیترین نسخههای خطی کلیات محتشم کاشانی موجود در گنجینه رضوی که در موزه قرآن و هدایای رهبر معظم انقلاب برگزار شد، اظهار کرد: ترکیببند عاشورایی محتشم کاشانی بینظیرترین و پراقبالترین شعر است و از شبه قاره هند تا در جهان عرب سایه محتشم کاشانی و مرثیه او است. هزار و صد سال سابقه مرثیهسرایی در ادب فارسی داریم، اما هیچکدام از شاعران محتشم کاشانی نشدند.
وی ادامه داد: کمتر شاعری در زبان فارسی است که یادی از امام حسین(ع) و حماسه کربلا نکرده باشد، اما هیچکدام از آنان ترکیببند محتشم کاشانی نشد. نظر شخصی من این است که محتشم کاشانی یک مکاشفه و معاشقه عاشورایی کرده است، واژهها انگار از آسمان آمدهاند و برخی از واژهها واقعاً زمینی نیست و این حالت مکاشفه روحی بوده که توانسته محتشم را به این جایگاه برساند.
قیامتی بیان کرد: محتشم کاشانی حماسه و عرفان را درهم آمیخته، حماسه و عشق را درهم آمیخته که چنین معجون زیبایی ساخته است. یک شعر بیهوده ماندگار نمیماند. این شعر هم در بین عوام و هم در بین خواص طرفدار دارد، همه عاشق این شعر هستند و با او ارتباط برقرار میکنند، دلیلش نیز این است که محتشم اعتدال را رعایت کرده، حماسه و عرفان را درهمآمیخته، بسیار اغراقهای بیمورد ندارد و بسیار متین و در عین حال سوزناک این شعر را بیان کرده است.
قائم مقام خردسرای فردوسی با بیان اینکه محتشم کاشانی در ترکیببند خود توانسته هم سوزناکی را به اوج و هم درد بشری را برساند، افزود: واقعه عاشورا یک جریان بشری و نه جریان خاص یک دین است که محتشم توانسته آن را به زیبایی هر چه تمامتر بیان کند. کشف و شهودی که او در این حالتها داشته است با استعانتی که از روان پاک اباعبدالله(ع) گرفته بسیار در شعرش تأثیرگذار بوده که در طول این پانصد سال بعد از او هیچکس نتوانسته حتی به حریمش نزدیک شود.
قیام عاشورا تنها در آیین تشیع خلاصه نمیشود
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: ۳۷ شاعر را شناسایی کردهایم که از ترکیببند عاشورایی محتشم تقلید کردهاند، اما هیچیک نتوانستند به حریم او نزدیک شوند، از این جهت سترگ است به دلیل اینکه جهانشمول بوده است. قیام عاشورا جهانشمول است و قیامی است که واقعاً در دین اسلام و حتی آیین تشیع خلاصه نمیشود، خونی است که در رگهای بشریت جریان یافته و نماد همه آزادیهای بشری در دنیا است. کافیست ما ببینیم بزرگان جهان در رابطه با امام حسین(ع) چه میگویند.
قیامتی اضافه کرد: گاندی زمانی که نهضت خود را در هند آغاز میکند، میگوید: «من هیچ چیز تازهای برای نهضتم و جنبشم در هند ندارم، جز اینکه مدیون نهضت امام حسین(ع) هستم و جز او حرف دیگری ندارم. کارم در آن راستا است». محمدعلی جناح در پاکستان میگوید: «تنها الگوی مسلمانان برای آزادگی باید امام حسین(ع) باشد». جالب این است که مذهب این افراد تشیع نیست، گاندی حتی مسلمان هم نیست، بلکه هندو است. یکی از دانشمندان هندی میگوید که «امام حسین(ع) و قیامش معدل بشریت را بالاتر بردند، سطح معدل بشری با قیام امام حسین(ع) و آزادگیاش بالاتر میرود.» ژوزف حرب مسیحی که از جمله دانشمندانی است که بسیار بر دین و باور خود پایبند است، میگوید: «مسیحیت من جز با حسین(ع) تکمیل نمیشود».
وی بیان کرد: ادوارد براون خاورشناس و ایرانشناس مشهور بریتانیایی میگوید: «مگر میشود در دنیا قلبی پیدا شود که ذکر مصیبت امام حسین(ع) را بشنود، اما آن قلب به درد نیاید»، ادوارد براون مسیحی و انگلیسی اما آشنا به مبانی اسلامی و ایرانی و زبان فارسی است. آنتوان بارا که یک اندیشمند بزرگ غربی است میگوید: «امام حسین وجدان همه ادیان است». توماس مان آلمانی که یک دانشمند بزرگ و چهره مطرح در جهان غرب است میگوید: «اگر قرار باشد میان امام حسین(ع) و حضرت مسیح(ع) مقایسهای انجام بدهیم، آزادگی و معنویتی که در قیام امام حسین(ع) وجود دارد از حضرت مسیح(ع) نیز بیشتر است». چارلز دیکنز میگوید: «همین که امام حسین(ع) خاندان خود را به همراه خود میبرد، میخواهد به تمام بشریت اعلام کند که برای آزادگی و ظلمستیزی از همه چیز میشود، گذشت» این نگاهی است که حماسه عاشورا را حماسه جهانی کرده است.
این استاد دانشگاه بیان کرد: ادبیات فارسی ما نیز با همین نگاه به امام حسین(ع) پرداخته است. در طول تاریخ و از همان ابتدای جرقههای شعر فارسی، از اواسط قرن سوم نخستین شعر فارسی ما پدید میآید، نخستین شعرای ما از سال ۲۵۱ یعنی اواسط قرن سوم محمد بسیط سیستانی، فیروز مشرقی و... پدید میآیند. از همان نخستین شاعران میبینیم که بلافاصله بعد از پنجاه سال حماسه عاشورا وارد شعر ما میشود. از ۱۳۰ هزار بیت رودکی تنها هزار بیت از دیوانهای دیگر باقی مانده است. مطمئن هستم که رودکی ذکر مناقب امام حسین(ع) را داشته، زیرا کسایی مروزی کسی است که بسیار به رودکی نزدیک بوده و با او اعلام همراهی میکرده است. کسایی مروزی پرچمدار شعر تشیع و نخستین کسی است که سوگنامه عاشورایی دارد و ذکر مناقب عاشورا را در شعر خود میآورد و بسیار هم به رودکی نزدیک بوده است. ۵۰ سال بعد آغاز شعر ما، موج عاشورایی در شعر ما آغاز میشود. نخستین سوگنامه و مرثیه عاشورایی متعلق به کسایی مروزی است.
قیامتی گفت: چند سال بعد، قوامی رازی که نخستین شاعری است که به دوازده امامی خود به صراحت اشاره میکند، تا قبل از او هیچ شاعری نداشتیم که در آن فضا با شجاعت ۱۲ امامی خود را اعلام کند. او نیز مرثیهای برای عاشورا دارد. این ماجرا ادامه پیدا میکند و در قرن پنجم ناصرخسرو قبادیانی ظهور میکند. او شاعر مسلمان اسماعیلی مذهب است، اما قیام عاشورا مذهب را نمیشناسد. نخستین جایی که در ادبیات فارسی به تشنه لب بودن امام حسین(ع) اشاره میشود در شعر ناصرخسرو است و نخستین لعنت بر یزید و یزیدیان نیز در همین قصیده است. سپس در شعر ظهیر فاریابی که شاعری قصیدهسرا و حتی ستایشگر است، اما همین شاعر زمانی که به مرثیه عاشورایی و قیام کربلا میرسد از این واقعه میگوید و بیان میکند که از شدت گریه در سوگ عاشورا و امام حسین(ع)، خاک قبر من مانند خود خاک کربلا از اشک چشمم متبرک شده است. زمانی که این شعر را در دیوان او دیدم بسیار برایم عجیب بود که از شاعری که انتظار نداشتم چنین قصیده زیبایی بسراید.
وی اظهار کرد: این ماجرا ادامه پیدا میکند تا آذربایجان، در آذربایجان فلکی شروانی شاعری است که به خاطر شعرش به زندان میافتد. در آن فضا اینگونه شعر گفتنها هزینه داشت و در زمان پادشاهان سلجوقی اصلاً اجازه نمیدادند چنین حب و دوستداری به اهلبیت و آن هم مرثیه عاشورایی سروده شود. جالب این است که شروانی به خاطر این شعر زندانی میشود اما شعر دیگری هم میسراید. در همین قرن به شاعر عارف خراسانی، شیخ احمد جام، میرسیم. آرامگاه او در تربتجام یکی از مطرحترین خانقاهها و مراکز و آثار عرفانی خراسان در آن زمان بوده است. هزار سال است که به ویژه برادران اهلسنت ما به آرامگاه او ادای دین میکنند و میگویند عارفی روشنضمیر است اما در شریعت و مذهب خود پایبند بوده است. نام تپه سلام کنونی را به دلیل سلامی که او از آن مکان به علی بن موسی الرضا(ع) میداده است و کفش خود را درمیآورده و باقی مسیر را پیاده میآمده است.
ثارالله؛ یک مفهوم عرفانی
این پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی عنوان کرد: سپس به عطار میرسیم. در زمان عطار قیام عاشورا و نگاه امام حسین رنگ و بوی عرفانی بیشتری پیدا میکند. این نگاه عطار به امام حسین(ع) است. عطار بهترین و زیباترین منظومه عرفانی، منطقالطیر را دارد و دردمندترین و سوزناکترین شاعر عرفانی زبان فارسی است. او با وجود اینکه سنیمذهب است اما برای قیام عاشورا فریاد میزند. این ماجرا به شعر مولانا وصل میشود. برعکس برخی مقالات که برداشتهای درستی از شعرهای او به ویژه شعرهای مثنوی نبوده است، نگاه مولانا نیز معاشقه عاشورایی است. نگاه مولانا نگاه دیگری است. عرفا امام حسین را اصل جریان خونبها میدانند، ثارالله یک مفهوم عرفانی و از حدیث قدسی آمده و یعنی خونبهای خدا است. عرفا همین تعبیر عرفانی را دارند و مولانا با همین دیدگاه به امام حسین(ع) مینگرد.
دل در عرفان؛ نقطه تجلی خداوند
قیامتی افزود: دل در عرفان نقطه تجلی خداوند است و مهمترین عضوی است که در هستی وجود دارد؛ خداوند امانت خود را، عشق خود را، در دل قرار داد. مولانا میگوید حسین(ع) دل است، فراق و هجران یزیدی است. عرفا از فراق نفرت دارند و در این شعر فراق یزیدی است و مولانا اینگونه ارادت خود را فریاد میزند. بعد از ترکیببند محتشم سوگوارهای از موسوی گرمارودی وجود دارد که بهترین است. مولانا در جای دیگری در مثنوی هم به واقعه عاشورا اشاره میکند و ترکیب «خسرو دین» را برای امام حسین(ع) به کار میبرد. مولانا این ترکیب را برای هیچکدام از بزرگان صحابه و... به کار نمیبرد.
وی ادامه داد: سپس در قرن هشتم به قله شعر و غزل ما و حافظ میرسیم. او عشق و عرفان را با هم درهم آمیخته. میتوانیم بگوییم اگر تا زمان حافظ شعر ما پیشرفت میکند، بعد از حافظ قله میایستد. حافظ شاعری است که بزرگترین دشمن ریاکاری است و هیچ شاعری در دنیا با ریاکاری و ظاهرسازی به اندازه او مخالف نبوده است، اما در عین حال آن شعر معروف را میسراید و پیوند عاشقانه برقرار میکند «زان یار دلنوزام شکریست با شکاست/ گر نکتهدان عشقی بشنو تو این حکایت» تا جایی که آرزوی وصال معشوق را میکند. حافظی که عشق و عرفان را در هم آمیخته، قیام عاشورا و سرهای بریده بیجرم و بیجتایت را اینگونه در شعر خود به تصویر میکشد.
این استاد دانشگاه گفت: خواجوی کرمانی نیز شاعر غزلیات عارفانه و عاشقانه در قرن هشتم است که در رابطه با قیام امام حسین(ع) شعر سروده است. حتی در دوبیتیهای باباطاهر هم این موضوع وجود دارد. در دوبیتی های ساده واگویهکننده صمیمیت و پاکی باباطاهر هم میتوان این مضمون را دید.
قیامتی بیان کرد: سپس به سیف فرغانی میرسیم. او در زمان حمله مغول که بر فرهنگ و جان و مال ایرانی تیغ کشیده بودند در برابر آنان میایستاد و با کلام و حتی شمشیر خود با آنان در برابر متجاوزان به ایران مبارزه میکند و در شعر معروفش میگوید: «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد/ هم رونق زمان شما نیز بگذرد» و میگوید که این زمان شما نیز خواهد گذشت و میبینیم که میگذرد و فرهنگ ایرانی اسلامی ما آنان را در خود حل و هضم میکند و اثری از فرهنگ باقی نمیماند. قیام امام حسین(ع) برای مبارزه با متجاوزان به ایران برای او الگو است. درس را از این مکتب گرفته که سر را به کف دست گرفته است. سیف فرغانی شهر به شهر از دست مغولان فرار میکرد و آواره بود و این آزادگی را از امام حسین(ع) درس گرفته که جانش را فدا کند.
وی عنوان کرد: خاتم الشعرای شعر فارسی عبدالرحمن جامی نیز چنین نگاهی دارد و زمانی که به پابوس امام حسین(ع) میرسد، اشک میریزد و شعر معروف خود را میگوید: «کردم ز دیده پای سوی مشهد حسین/ هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین». او شاعری است که بحثهایی در خصوص اهل سنت بودنش نیز است، اما این بحثها مهم نیست و چیزی که مهم است این است که این عنایت اینگونه در شعری بروز میکند.
قائم مقام خردسرای فردوسی عنوان کرد: تا زمانی که به محتشم کاشانی در قرن دهم میرسیم و این مرثیه که «باز این چه شروش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است». آن اعتدال که میگویم را ببینید، این واژهها آسمانی است نه زمینی، برای همین است که میگویم او در حالت کشف و شهود این اثر را آفریده وگرنه انقدر تأثیرگذاری نداشت.
قیامتی گفت: وحشی بافقی نیز مرثیه زیبا و همچنین وصال شیرازی نیز مرثیه بسیار سوزناک و تأثیرگذاری دارد. در شعر شاعران معاصر نیز از جمله شهریار، موسوی گرمارودی، قیصر امین پور و... به ویژه ادبیات عاشورایی بعد از انقلاب اسلامی رنگ و بوی دیگری گرفت و به سمت و سوی شکوفایی و پرچمداری بیشتری رفت و همان نگاه و باور است که امروزه توانسته نام ایران اسلامی را در جهان طنینانداز کند.
انتهای پیام