مسجد به عنوان مکانی مقدس برای عبادت خداوند از صدر اسلام شکل گرفت، اما از همان زمان، کارکرد آن تنها محلی برای عبادت خداوند تعریف نشد، زیرا مسجد پایگاهی برای اداره حکومت و مکانی برای آموزش و تبلیغ نیز بود. در تاریخ اسلام، مساجد همیشه مورد توجه بوده و در ساخت و حفظ آن اهتمام جدی صورت گرفته است. با نگاهی به تاریخ اسلام میبینیم که بسیاری از جنبشهای مردمی، از درون مساجد شکل گرفتهاند و این نشان دهنده جایگاه و اهمیت مساجد است. خبرنگار ایکنا اصفهان، در روز جهانی مساجد، گفتوگویی با حجتالاسلام مجتبی سپاهی، عضو هیئتعلمی گروه معارف دانشگاه اصفهان داشته که متن آن را در ادامه میخوانید:
ایکنا ــ با توجه به اینکه امروزه حضور مردم و به ویژه جوانان در مساجد کمرنگ شده است، چه نقش و کارکردی برای مساجد میتوان تعریف کرد؟
اینکه امروزه جوانان کمتر به مسجد مراجعه میکنند، یا ارتباطشان با مسجد کمتر شده، مسئلهای است که باید به تحلیل و علل و عوامل آن پرداخت. آیا مسجد بما هو مسجد، یعنی به عنوان یک مکان مقدس و محل عبادت فینفسه جایی است که جوانان در هر شرایطی و به هر قیمتی حتماً باید به آن مراجعه کنند، یا مسجد مکان تعریف شدهای است که در آن انسانها بتوانند مراسم عبادی را با هویت جمعی به جا بیاورند. اگر مردم نماز و ارتباط با خدا را در تنهایی به جا بیاورند و تقوای الهی داشته باشند، قطعاً اهل نجات خواهند بود، ولی چرا توصیه شده است که در محل عبادت، در یک اجتماع و به تعبیر رسول اکرم(ص) در مسجد، به عبادت بپردازیم؟ یکی از اهداف بزرگی که از توصیه به شرکت در مساجد در نظر گرفته شده، این است که بتوانیم دارای هویت جمعی باشیم، زیر بیرقی که نشانگر «واعتصموا بحبل الله» است. طبیعتاً اگر قرار باشد چنین اتفاقی رخ دهد، باید ببینیم آن پیامبری که در مرکز قرار گرفته و این روحیه اجتماعی را به مردم سرایت میدهد، یعنی میان دانههای تسبیح که همان مردم هستند، دانه دانه ارتباط برقرار میکند، چه خصوصیاتی باید داشته باشد.
هر مسجدی که هویت اجتماعی خودش را داشته باشد، زنده است و افراد زیادی در آن حضور پیدا میکنند. محراب مسجد محل حرب با هواهای نفسانی و تمام نابسامانیها است و فردی که در این محراب قرار میگیرد، باید این مشخصات را داشته باشد. بنابراین اگر میخواهیم مساجد احیا شود، باید ائمه جماعات را احیا کنیم. بسیاری از ائمه جماعات و کسانی که به عنوان روحانی در مساجد فعالیت میکنند، شاید نماز خواندن و فعالیت در آن مسجد جزء کارهای دست چندم آنها به حساب بیاید، یعنی آن فرد صرفاً در مسجد نماز میخواند و هیچ فعالیتی در جهت هدف و فلسفه مسجد و اینکه این مکان محل مراجعه، وحدت و حل اختلافات مردم است و باید از برخی مسائل پرهیز کرد، انجام نمیدهد، مثلا روحانی یک مسجد فقط توجیهگر نظام حاکمیت باشد. اینکه باید از جمهوری اسلامی در کلیت آن دفاع کرد، یک حرف است، ولی اینکه توجیهگر رفتار همه مسئولان حتی به اشتباه و در هر ردهای باشم و با مردم همدلی نکنم که بعضاً مورد ظلم قرار میگیرند، حرفی دیگر است. طبیعتاً مردم عاشق و شیفته این امام جماعت نیستند، بلکه به دلیل مرام پیامبرگونه و علیگونه یک امام جماعت است که در مسجد حضور پیدا کرده و میخواهند هویت جمعی معنوی به دست آورند. در مساجد چنین اتفاقی نمیافتد، به پرسشهای عمیق معنوی جوانان پاسخ داده نشده و هیچ دیالوگی میان امام جماعت و سایرین برقرار نمیشود، یعنی همه صحبتها مونولوگی و یک طرفه است، در حالی که هزاران سؤال وجود دارد و پاسخ داده نمیشود، اگر هم پاسخ داده میشود، درست و دقیق نیست.
البته منظور این نیست که هیچ کدام از ائمه جماعات مساجد موفق نیستند، اتفاقاً ائمه جماعات موفقی بعضاً در مساجد فعالیت میکنند. منظور این است که اصلاً کارکرد مسجد کارکرد مکانی نیست، شما ممکن است در جایی خیمهای به پا کنید و آن خیمه منبع نور، علم و رشد و بالندگی باشد، ولی از طرف دیگر مسجد مجللی وجود داشته باشد و نتوان در آن فعالیتی انجام داد. اگر آن هویت جمعی در مسجد اتفاق بیفتد و این مکان به مأمنی برای مردم تبدیل شود، مطمئناً مساجد کارکرد خود را خواهند داشت؛ ولی اگر انتظار داشته باشیم که در مساجد، صرفاً عبادت خشک و خالی و بدون جهت اتفاق بیفتد و به دغدغههای افراد حاضر در آن پرداخته نشود، به سمت و سویی خواهیم رفت که امروز برخی مساجد به آن سمت رفتهاند.
اگر تاریخ مساجد را ملاحظه کنید، متوجه میشوید که هر جا عالِم و امام جماعت وارستهای وجود داشته، وارسته به این معنا که زندگیاش هم سطح زندگی مردم بوده، به مشکلات آنها رسیدگی میکرده، ارتباط واقعی و نه تصنعی با مردم داشته و توجیهگر یک جریان نبوده است، مردم و جوانان به آن مسجد مراجعه کرده و از عبادت جمعی در آن لذت بردهاند، هدف نیز همین است. در نماز جماعت اسراری وجود دارد و یکی از آنها این است که اهل ایمان یکدیگر را ملاقات میکنند، در این ملاقات از احوال هم جویا میشوند، اگر مشکلی میانشان وجود داشته باشد، آن را حل میکنند و شیوههای مختلف زندگی را از یکدیگر میآموزند، وگرنه غرضی نیست که افراد یک جا جمع شده، صرفاً نمازی بخوانند و بعد از یکدیگر جدا شوند. نماز جماعت علیالقاعده باید در مکان خاصی به نام مسجد برگزار شود. طبیعتاً کارکرد مسجد به کارکرد نماز جماعت و هویت جمعی و کارکرد نماز جماعت به آن شخصی که محور است، برمیگردد. هر چقدر آن شخص کارکرد بیشتری داشته باشد، مساجد بیشتر میتوانند مؤثر باشند.
ایکنا ــ یعنی شما معتقدید که امروز اکثر مساجد فاقد هویت جمعی هستند و ائمه جماعات نیز مرام پیامبرگونه و علیگونه ندارند.
شاید واژه اکثر درست نباشد. اگر بخواهیم قضاوت صحیحتری داشته باشیم، بهتر است بگوییم بسیاری از آنها اینگونهاند. جوانان در جایی مشارکت میکنند که احساس کنند نیازشان برآورده میشود. این نیاز ممکن است روحی، عاطفی، عبادی، ذهنی، اقتصادی و ... باشد. چرا شبکههای مجازی اینقدر میتوانند تأثیرگذار باشند؟ در جامعه ما فقر اطلاعاتی وجود دارد و شفافسازی در کار نیست و چون شبکههای مجازی در این خصوص اطلاعات ارائه میدهند، جذابیت پیدا کرده و همه مردم فکر میکنند میتوانند از مسائل مطلع شوند. اگر مسجدی وجود داشته باشد و در آن، محوریت با یک روحانی آگاه، تحلیلگر، رسیدگی کننده به نیازهای مردم و دارای سلوک مردمی باشد، فکر نمیکنم جوانان علاقهمند به حضور در آن مسجد نباشند. چرا مداحها اینقدر مخاطب جوان دارند؟ چون بخش احساسی نیاز جوانان متدین را برآورده میکنند.
اگر میخواهیم مساجد احیا شود، باید ائمه جماعات را احیا کنیم. بسیاری از ائمه جماعات و کسانی که به عنوان روحانی در مساجد فعالیت میکنند، صرفاً در مسجد نماز میخواند و هیچ فعالیتی در جهت هدف و فلسفه مسجد و اینکه این مکان محل مراجعه، وحدت و حل اختلافات مردم است و باید از برخی مسائل پرهیز کرد، انجام نمیدهند
این جوانان وقتی پای سخنرانی یک روحانی مینشینند، ممکن است نیازهای معنوی، اطلاعاتی و علمیشان برآورده نشود، یعنی آن روحانی تکراری صحبت میکند، ولی وقتی یک مداح شعر میخواند، شعرهایش که تکراری نیست - کسانی هستند که برای هر مناسبتی شعر میگویند - اشعار را با آوازها و لحنهای مختلف میخوانند و نیاز احساسی مخاطبانشان برآورده میشود. شاید یک روحانی نتواند این نیاز را برآورده کند، به همین دلیل است که کارکرد مداحی اوج میگیرد. یک روحانی باید بتواند مستند صحبت کند، از گفتن خواب و خرافات و توهمات بپرهیزد، عالمانه و دلسوزانه صحبت کند، قضاوت درست انجام دهد، در مسائل سیاسی دچار افراط و تفریط نشود، همیشه حواسش به فقرا و مردم باشد، ارتباط معنوی با مردم داشته باشد و همراه خانواده خود در مسجد حضور پیدا کند. اگر روحانی با چنین خصوصیاتی وجود داشته باشد، قطعاً جذاب است و میتواند نورانیت و معنویت خودش را توسعه دهد. بنابراین امروز حوزههای علمیه باید بخش عظیمی از نیروهای خود را برای چنین کاری تربیت کنند. بسیاری از افراد هستند که اهل علماند، ولی شرایط برایشان پیش نمیآید، یا آزادگی دارند و نمیخواهند به تکلیفی که هیئت امنای مسجد برایشان تعیین میکند، عمل کنند؛ بنابراین کارکرد مساجد در رابطه با امام جماعت و هیئت امنا باید اصلاح جدی شود تا بتوانند به ارائه خدمات بیشتر بپردازند.
ایکنا ــ به نظر شما فکر نمیکنید تعدد کانونها، پایگاهها و مؤسسات مختلف در کنار مساجد، باعث میشود که مسجد محوریت خود را در فعالیتهای دینی، قرآنی و فرهنگی از دست بدهد؟
در تفکر محمدی و علوی، مسجد هم شروع کار است و هم انتهای کار. در همه کانونها و مراکز باید تلاش شود که افراد از کانون به مسجد برسند. این یک اصل است. البته در شرایط امروز ممکن است برخی از افراد به دلایلی در مسجد حضور نداشته باشند، بنابراین باید کانونی تشکیل داد تا در آن به تقویت مبانی اعتقادی آنها پرداخت، ولی این بحث مطرح میشود که این کانونها نمیتواند ابدی باشد و مگر افراد تا چه زمانی به این کانونها مراجعه میکنند؟ کانون که محل عبادت نیست و افراد برای اینکه مشارکت معنوی جمعی داشته باشند، باید به مسجد بروند که هزینهای برایشان ندارد؛ لذا کارکرد کانونها موقتی و کارکرد مسجد دائمی است. به هر حال وقتی افراد میخواهند در محلی زندگی کنند، اگر انسانهای مؤمنی باشند که هویت جمعی معنوی و عبادی برایشان اهمیت داشته باشد، یعنی انسانهای جهتداری باشند که در جامعه زندگی میکنند - اصلا دین برای همین آمده تا زندگی انسان را جهتدار کند، در غیر این صورت زندگی بدون جهت در واقع چریدن در عالم است، گویا بسیاری از ما انسانها به این عالم آمدهایم تا بچریم، منتها این کار را شیک انجام میدهیم. پیام دین این است که زندگی انسان متدین باید جهتدار باشد، یعنی زندگی میکند تا به نقطهای برسد و توسعه وجودی پیدا کند، نه اینکه زندگی میکند تا زندگی کرده باشد - در مسجد حضور پیدا میکنند. اگر همیشه در خانه نماز بخوانند، این نماز باطل نیست، ولی دیگر آن هویت جمعی و ارتباط و پیوند با جامعه اسلامی وجود نخواهد داشت و جایی که میتوانند در آن آگاهانه مشارکت داشته باشند، مسجد است. بنابراین باید توجه داشته باشیم که کانونهای فرهنگی افراد را به سمتی ببرند که به سجدهگاه اصلیشان یعنی همان مسجد دست پیدا کنند، وگرنه آن اتفاقی که باید بیفتد، رخ نمیدهد. مسجد از کانون متفاوت است و اصلاً کانون رسالت دیگری دارد. بعضاً مشاهده میشود که افراد علیرغم وجود مسجد در محل زندگیشان، نقطه دیگری را برای فعالیت انتخاب میکنند که کار درستی نیست و از روی جهالت یا اشتباه است، ما تا میتوانیم باید مساجد را زنده نگه داریم.
انتهای پیام