به گزارش
ایکنا؛ آیین گرامیداشت روز ملّی بسیج اساتید با حضور سردار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مهدی چمران، حجتالاسلام والمسلمین مصطفی رستمی، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، محمدمهدی زاهدی، عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی و رئیس دانشگاه امیرکبیر و جمعی از اساتید بسیجی دانشگاههای کشور فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی امروز سهشنبه ۲۸ خردادماه در سالن همایشهای دانشگاه امیرکبیر برگزار شد.
سردار حسین سلامی در این مراسم طی سخنانی به تبیین ویژگیهای شخصیتی شهید چمران پرداخت و اظهار کرد: افقهای بلند تفکر، روحیه و ایمان این شهید باعث شده هیچ مرتبه انسانی قادر نباشد از شخصیت او تجلیل کند؛ ایشان مصداق این سخن امیرالمومنین(ع) است که «أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی وَ رَبِّی أَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی». به نفس شهید چمران خود او بصیر بود و خداوند بصیرتر به شخصیت او. اما در توصیف عناصری که بنای عظیم شخصیت این انسان آسمانی را میساخت، باید گفت که هرگز جاذبه ظاهری امپراطوریها او را مجذوب خود نکرد، شاکله مادی تمدن غرب او را مرعوب خود نکرد و او عامل عالمی شد که از دانشگاه به میدان جهاد هجرت کرد. علم او مانع از جهاد او نشد. طیف گسترده شخصیت او یک عظمتی بیکرانه ساخت و شاید بتوان گفت هرگز خورشید فضیلتها در سرزمین شخصیت او غروب نمیکند. طراوتهای عرفانی از یکسو او را مظهری از عاطفه ساخته بود که انسانیت در او تجلی و ظهور پیدا کرده بود، اما در کنار اینها، دل رقیق و قلب نازک و چشمهای پر از اشک او که در سرودههای عرفانیاش هم دیده میشود، از او شخصیتی ساخت که مستحکم است و همانند حدید است که در آن بعث شدید است و در مقابل کفار میایستاد و او مصداق آیه آسمانی «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» بود که گویی این آیه از آسمان نازل شده و بر جان او نشسته بود.
فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: ترکیب علم، هنر، اندیشه، ایمان و روح جهاد، از او انسانی جاودانه ساخت که شاهد مثالی برای همه فرهیختگان و عالمان مؤمن بود، شخصیتی که زمان هرگز قادر نیست بر سیرت معنوی او غباری بنشاند.
وی افزود: تلاشهای شهید چمران بعدها به شجره طیبهای به نام حزبالله منتهی شد که امروز شاخسارهای پرثمر این شجره مبارک در شرق مدیترانه به عنوان فخر اسلامی میدرخشد و این اثر وجود او جاودان است.
سردار سلامی گفت: امروز جغرافیای ذهنها به جای جغرافیای سرزمینها نشاندهنده بزرگی یک ملت است. مساحت ذهنی و قلمرو اندیشه و وسعت آرمانهای او که منبع عظیم هویت او را میسازد، میدان تاثیر تفکر یک جامعه است. طول و عرض جغرافیایی شاخص مطمئنی برای بزرگی یک کشور نیست، هر چند ایران عزیز ما در عظمت سرزمینی و موقعیت جغرافیایی کشور بزرگی است، اما کشورها برای رسیدن به رشد و توسعه، به منابع تولید هویت پایدار نیاز دارند. درست است که ارکان ظاهری قدرت مهماند؛ اقتصاد کشور، میزان جمعیت، وسعت، قدرت دفاعی و ... و همه اینها به عنوان مولفههای قدرت یک کشور شناخته میشوند، اما هیچچیزی به اندازه منابع پایدار نمیتواند تولید هویت کند و نیز نمیتوانند به عنوان منبع قدرت معرفی شود.
وی افزود: به ایران قبل از انقلاب نگاه کنید؛ کشوری افسرده و افسون شده در گوشهای از جغرافیای عالم که تاریخ، فرهنگ، سیاست، علم و همه چیز آن تابع یک قدرت دیگری در هزاران کیلومتر آن سوی عالم است، یعنی یکملتی بدون هویت و بدون شناسنامه به هویتی قدرتمند وابسته است، در فکر، اندیشه، علم، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، امنیت و دفاع و به یک ایالت منفصل از ایالات متحده کشوری در آن سوی عالم وابستگی دارد. زیرا آن روزها منابع تولید هویت، شخصیت، منزلت، کرامت و اعتبار آنگونه که باید اجازه و امکان انجام رسالت خویش را نمییافت، اما همین که رهبری و ولایت بر این سرزمین حاکم شد، منابع تولید قدرت ملی ما بیاندازه و جوشان شد و ما قدرت گرفتیم، حتی این معنا را دشمنان ما دریافتند.
مهمترین ضعف آمریکا به زعم خودوی در ادامه با اشاره به ضعفهای آمریکا از زبان خود آنها، گفت: آمریکاییها در توصیف بزرگترین ضعف خود، این طور بیان کردهاند؛ فقدان یک رهبری روحانی. شخصی مانند ترامپ، هیچیک از شاخصهای حداقلی یک انسان عادی و نرمال را هم ندارد و چنین کشوری هر چه قدر هم شکوه ظاهری، نفوذ سیاسی و قدرت اقتصادی داشته باشد، اما فاقد روح است و این رهبری معنابخش نیست و فاقد تدبیر است.
اساتید بسیجی سازندگان بنیان عظیم فرهنگاندسردار سلامی افزود: امروز، آنچه که قدرت را در معنای واقعی آن تفسیر میکند، شاخصههای ظاهری نیست، اینها مکملاند و محوری نیستند. آنچه که محور قدرت یکملت است، مکتب او و منبع کرامت بودن و نظام رهبری اوست. چرا شهدا به عنوان مظهر کرامت ما شناخته میشوند، چون منابع پایانناپذیری از احساس، ایمان و باور هستند و به این معانی به زیبایی عمل میکنند. درک ما از شاخصههای ظاهری قدرت، ذهنی و عینی نیست، ما با قدرت مأنوسیم و میدانیم کدام قدرت پایانناپذیر و کدام محدود است و نسبت به زمان تحلیل میرود و فرسوده میشود و شما، به عنوان سازندگان بنیان عظیم فرهنگ، علم، معنویت، ایمان و باور جوانان هستید، این یعنی شما سازندگان اصلی ساختمان و بنای عظیم قدرتی هستید که میخواهد تولید تمدن در عالم کند.
وی گفت: بیش از ۱۲ سال پیش با محوریت شهید طهرانی مقدم در جستجوی راهی برای خاتمه دادن به رویای به ظاهر واقعی، اما ساختگی از سیطره ناوهای هواپیمابر و کشتیهای غولپیکر در دریا بودیم. برای شکست دشمن نیاز نیست همه قدرت مچاله شود، کافیست آن نقطه کلیدی شکسته شود و میبایست موشکهای بالستیک این کار را میکردند. این موشکها قادرند با سرعت چند برابر سرعت صوت وارد جو زمین شوند و به هدف برخورد کنند. هدف قرار دادن آنها با موشکهای ضدموشک کار سخت و غیرممکنی است و ۱۵ سال پیش دستیابی به این فناوری شبیه به آرزو و رویا برای ما بود. تستهای زیادی انجام دادیم، اما اراده آن مرد بزرگ نمیشکست و هرگز ناامید نمیشد. برای انسانهای مومن هیچ بنبستی وجود ندارد، آنها برای دفاع از دین خدا فکر میکنند، میاندیشند و طراحی میکنند و یکروز این اتفاق افتاد و آن روز ما توانستیم توازن قدرت را با عمل و با روحیه جهادی تحقق ببخشیم. این جزیی از یک کل بزرگ در عرصه پیشرفتهای فناوری است. از آن روز موشکهای نقطهزن بسیار پیشرفتهتر وبا بردهای بلندتر و با قدرت تخریب ما، بیشتر شدند. ما با اعتماد به نفس سخنمیگوییم برای اینکه ذهنهای جوشان و دلهای مطمئن منشا کار ماست.
تلاش دشمن برای تکثیر نشدن منطق قدرت جمهوری اسلامیفرمانده کل سپاه پاسداران گفت: امروز ما میخواهیم در گام دوم انقلاب اسلامی، دوباره این اصل را احیا کنیم و در مرجعیت عالم بایستیم، این کار شدنی و آسان است، به شرط اینکه بخواهیم. ما باید باور کنیم میتوانم؛ آنگاه میتوانیم. اساس جنگ ما با دشمن بر این مبنا بود که وقتی جهان با واقعیت اسلام روبرو شد و اسلام دوباره حاکمیت تشکیل داد، زایش جدیدی از قدرت اتفاق افتاد، اما منطق این قدرت کرامت، آزادی انسان، اخلاق، تهذیب و مبارزه با ستم بود و جهان میدانست اگر این تبدیل به نظریه شود، تکثیر خواهد شد و مرزها را میشکافد. صدور انقلاب به این معناست و از آن روز جنگ با ما به دلیل جلوگیری از تبدیل شدن نظام به مدلی در جهان آغاز شد و این مبنای همه چیز بود. فضای این تقابل این بود که ایران نباید به نظامی موفق در جهان تبدیل شود تا جاذبه آن از مرزها عبور کند و تنفس فضای غرب تنگ شود و تولید الگو و مدل نکند. این مسئله جدال همه عرصههای قدرت را به خود اختصاص داد.
آمریکا رو به زوال استوی افزود: در گام اول ما در این فضا جنگیدیم و دشمن از جنگ نظامی، جنگ روانی، حصر اقتصادی گرفته تا فتنههای داخلی و همه عناصر خود را در مقابل ما در عرصههای جهانی و در حد اشباع به کار گرفت، اما، ما ماندیم و هر چه دشمن به ما فشار میآورد ما قدرتمندتر میشدیم، به این دلیل که منبع قدرت ما پایان نمییافت و به ما انگیزه بیشتری میداد. امروز به جایی رسیدهایم که دشمن توان تحمل این قدرت را از دست داده و به بیعملی گرفتار شده و ما امروز در گام دوم، در نقطه خوبی ایستادهایم. ما دیگر آن ایران ۳۰ سال قبل و حتی ۱۰ سال قبل نیستیم. دشمنان ما به اندازه کافی شکست خورده و رو به زوالاند. اینکه میگوییم آمریکا رو به زوال است، یعنی او در فلسفه سیاسی خود شکست خورده است. فلسفه سیاسی او تسلط بر کشورها و غارت آنهاست، تا ملت ضروری و اول در جهان باشد، اما منطقه جهان اسلام و غرب آسیا که آن را خاورمیانه میدانند، قلب سیاسی عالم است، زیرا انرژی، موقعیت جغرافیایی، ژئوپولتیک و اسلام در این منطقه است.
منطق سیاسی آمریکا، دشمنآفرین استسردار سلامی گفت: منطق سیاسی آمریکا قدرتآفرین نیست، بلکه دشمنآفرین است و هر چه عمل کنند، بیشتر شکست میخورند و میبینیم که آنها قادر نیستند به انتخابهای سیاسی درست دست بزنند و این نتیجه زوال قدرت سیاسی آمریکا است. اگر چه شاخصههای ظاهری قدرت بالاست، اما به نرخ تنزل قدرت رسیدهاند و این عامل شکست آمریکا در گذشته نیز بوده است.
تاثیر منطق انقلاب به جای استکبار در خاورمیانهوی تصریح کرد: آنها قرار بود در عراق، نظام سیاسی مطلوب ایجاد کنند، اما امروز قلب سیاست در عراق چگونه میتپد؟ نظام سیاسی عراق با کدام منطق همراه و هماهنگ است؟ منطق انقلاب یا منطق استکبار؟ آنها که هفت تریلیون دلار هزینه کردند، چرا شبانه وارد خاورمیانه میشوند؟ چرا از امنیت نیروهای خود میترسند؟ چون هیچگونه سازگاری بین منطق و عمل آنها وجود ندارد. ما خشکیده شدن استراتژیهای آمریکا در منطقه را میبینیم.
سازگاری منطق جمهوری اسلامی با جهانوی افزود: چرا امروز در جنگ بین غنیترین قدرتهای عالم با فقیرترین قدرت عالم این قدر ضعف و ناتوانی دیده میشود؟ یمن چگونه توانسته است در مقابل ظلم قدرتهای شیاطین این گونه درخشان عمل کند. از طرف دیگر، چرا نتوانستند با تحریم ملت ایران را به زانو درآورند؟ اینها شکستهای آنهاست. به صحنه ملاقات و دیدار نخست وزیر ژاپن به عنوان فرستاده رئیس جمهور آمریکا با رهبری نگاه کنی، دقیقا شبیه صحنه ملاقات وزیر خارجه شوروی با امام راحل است که با کلمات قاطع و شجاعانه، اما متکی بر منطق عقل و وحی این چنین پیام مقاومت، اقتدار و عظمت را در جهان منتشر میکند. اینها واقعیتهای ماست و ما در منطق سیاسی پیروزیم. منطق ما آفرینشگر قدرت است و با جهان خصوصاً منطقه خاورمیانه سازگار است. اگر میخواهیم قاعده وسیعی از قدرت در جهان بسازیم، نه آنکه به معنی قدرتطلبی ما باشد، حضور فکری، معنوی، آرمانی و اعتقادی و نه حضور فیزیکی در دنیا حائز اهمیت است. ما دارای منطق هستیم و این منطق است که جهان را میسازد.
مقاومت تنها راهکار و منطق مقابله ما با دشمن استسردار سلامی افزود: ما باید بایستیم و مقاومت تنها راهکار و منطق ماست. دشمن میخواهد با تحریم و مذاکره ما را تسلیم کند، اما برای ما بودن تحریم موهبت است. ما تا از نفت و دشمنانمان خودکفا نشویم، موفق نخواهیم شد، آنگونه که تحریم ما تحریم دشمنان ماست و ما به این موقعیت نزدیک شدهایم و اثر تحریم را با مقاومت از بین میبریم و این مقاومت نه به معنای سکون در برابر فشارها، بلکه انتقال فشار به دشمن و یک نوع مقاومت پویا و فعال است.
وی با بیان اینکه اولین نشان عقبنشینی از بین بردن و تنزل مقاومت است، گفت: دشمن وقتی چنین راهبردی را ببیند، فشار را بیشتر میکند تا تسلیم شویم. ما نه فقط بر قاعدههای ذهن بلکه بر تجربه متکی هستیم. ما دشمنان خود را در رفتار و تفکر میشناسیم و مدل رفتار آنها را تجربه کرده و آزمودهایم. مذاکره یا به تسلیم منجر میشود و باعث میشود قدرت بازدارندگی خود را از دست بدهیم. دشمن قدرت منطق را نمیفهمد بلکه منطق قدرت را میشناسند، لذا دیپلماسی بدون شناخت منطق قدرت پذیرفته نیست و باید دشمن را در کنج گرفتار کرد و قدرت فشار متقابل داشت. در غیر این صورت عقب نمینشیند تا وقتی از قدرت تهی شدیم و آنگاه حمله کنند.
منطق مذاکره شیک و جهانپسند، اما در پس آن جنگ و تنزل قدرت نهفته استوی گفت: وقتی قدرتمند باشیم، امن خواهیم بود. دشمن میخواهد ما را تغییر شکل دهد و ما را از منطقه الاستیک به منطقه پلاستیک تبدیل کند، یعنی جایی که تغییر شکل امکانپذیر نیست، در رفتار مکانیکی مواد جامد هم این مدل را میبینی؛ بنابراین ایستادگی ما تابع یک منطق است و اگر چه بعضیها فکر میکنند منطق مذاکره شیک و جهان پسند است، اما پشت این منطق جنگ و تخلیه شدن از قدرت و ایجاد تفاضل قدرت و تسلیم نهفته است.
فرمانده کل سپاه پاسداران در پایان گفت: رهبری ایران با آگاهی به اینکه مذاکره راه حل نیست، بلکه نسخه تسلیم است، نسخه رهایی از فشار دشمن را مقاومت میدانند. مقاومت، منطبق بر مصلحت ملی، منزلت، کرامت، ماندن امنیت و اعتقاد ماست، لذا هیچ نگرانی از دشمن نداریم. با قوت برای تحقق اهداف گام دومکه اولین آن تحقق علم و فناوری است پیش میرویم. هیچ چیز برای ملت ایران در اخلاق، علم و فناوری، اقتصاد، سیاست خارجی و ... غیرممکن نیست. دشمنان ما سست و خسته شدهاند و انتروپی بر امپراطوری غلبه کرده و دیگر عصر آمریکا پایان یافته و نفوذ خود را از دست داده است و واقعیتها روزبهروز آشکارتر میشوند.
انتهای پیام