به گزارش
ایکنا؛ سلامت همواره به عنوان یکی از دغدغههای انسان مطرح بوده و بسیاری از هزینههای جوامع و دولتها برای پرداختن به این مهم است. موضوع سلامت از دیرباز محدود به مسائل مرتبط با جسم بود، اما با گذشت زمان ابعاد دیگری مانند روان و اجتماع و در سالهای اخیر معنویت نیز از سوی سازمان بهداشت جهانی بدان اضافه شد؛ هیچ یک از این ابعاد تقدم یا تأخر تاریخی به لحاظ ذاتی با یکدیگر ندارند، بلکه اهمیت برخی از آنها زودتر برای جوامع علمی کشف شده است.
ابعاد سلامت تماما به هم مرتبط بوده و هریک بر دیگری تأثیر دارد، اگر مشکلی در سلامت روان یک فرد به وجود آید، بر سلامت جسم او نیز تأثیر میگذارد، بسیاری از بیماریهای هیستریک بعدی جسمی و ریشهای روانی دارند. همچنین برخی بیماریهای عفونی و واگیر ریشه اجتماعی دارند؛ از آن سو داشتن سلامت معنوی بالا موجب پیشگیری از ابتلا به بسیاری از بیماریهای ناشی از سبک زندگی میشوند، در واقع تمامی این ابعاد سلامت با یکدیگر ارتباط دارند.
امروزه در جوامع توسعه یافته به تمامی ابعاد سلامت اهمیت داده میشود و هیچ یک را جدا از دیگری در نظر نمیگیرند، اما هنوز در جوامعی مانند ایران این ابعاد جدا از هم نگریسته شده و به بعد سلامت جسمی بیشتر از ابعاد دیگر اهمیت داده میشود.
سلامت جسم که اهمیت آن از دیرباز برای بشر کشف شد، در واقع تمامی امور مرتبط با بهداشت و درمان را دربرمیگیرد و بسیاری از بودجه دولتها و جوامع هم در این حوزه هزینه میشود. برای مثال بودجهای که سالیانه برای سلامت ایرانیان در نظر گرفته میشود، بین ۲۰ تا ۴۰ هزار میلیارد ریال است که عمده آن صرف بهداشت جسم و درمان بیماریهای مرتبط با آن میشود. نگاهی به اعتبارات دارویی، ساخت و تجهیز بیمارستانها، درمانگاهها و مراکز بهداشتی و درمانی، توسعه صنعت دارویی و تجهیزات پزشکی، توسعه دانشگاهها و رشتههای علوم پزشکی گویای این موضوع است.
سلامت روان که از آن به منزله بعد دیگر سلامت یاد میشود، از دیرباز مطرح بوده است و تا سالها آن را یا به امور مابعدالطبیعه مرتبط میدانستند و یا اینکه به عنوان بخشی از سلامت جسمی در نظر میگرفتند، اما با شناخت دقیقتر انسان، ماهیت این بعد از سلامت و بیماریهایی که آن را مورد تهدید قرار میداد نیز روشن شد و به مرور علم آن نیز توسعه پیدا کرد.
امروزه بسیاری از بیماریهای مرتبط با سلامت روان مانند افسردگی، استرس و اضطرابها و چند شخصیتی بودن، بسیاری از شهروندان را تهدید میکند؛ برای مثال ۲۶ درصد جمعیت آمریکا از مشکلات روانی رنج میبرند؛ همچنین براساس یک پیمایش ملی در ایران که بین جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال انجام شده است، نشان میدهد که ۲۳ درصد این جمعیت از بیماری اختلال روان رنج میبرند، این در حالیست که سلامت معطوف به جسم نسبت به این بعد از سلامت نمیشود، در حالیکه اختلالی مانند اضطراب و استرس تأثیر مخربی در بسیاری از بیماریها مانند ابتلا به سرطان یا بیماریهای قلبی و عروقی دارد. امروزه بسیاری از مردم نسبت به اختلال روان خود آگاه نیستند و اگر نیز آگاهی داشته باشند، نمیدانند به چه گروه از متخصصان سلامت روان مراجعه کنند. گاه یک اختلال با چند جلسه مشاوره درمان میشود و گاه برای یک بیماری باید سالها تحت نظر یک روانپزشک بود تا با تجویز دارو بتوان درمان شد، اما بسیاری از مردم هنوز این آگاهی را ندارند و نمیدانند باید به چه کسی مراجعه کنند. یک روانشناس بالینی، روانکاو، مشاور خانواده و روانپزشک هریک برای گروهی از افراد مبتلا به اختلالات روان، مناسب هستند.
سلامت اجتماعی نیز براساس تعریف سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۴۸، از ابعاد سلامت محسوب میشود؛ کمیت و کیفیت تعامل فرد با اجتماع به منظور ارتقای رفاه آحاد جامعه یکی از تعاریف سلامت اجتماعی است. نتیجه نهایی این تعامل ارتقای سرمایه اجتماعی، امنیت اجتماعی، کاهش فقر و بیعدالتی و نقطه مقابل آن افزایش آسیبهای اجتماعی است. از سوی دیگر به گفته مسئولان وزارت بهداشت ۷۵ درصد سلامت مردم با امور اجتماعی در ارتباط است؛ احساس امنیت اقتصادی به کاهش فقر و بیعدالتی منجر و سبب کاهش آسیبهای اجتماعی میشود؛ کاهش آسیبهای اجتماعی (اعتیاد، فحشا، حاشیهنشینی، ناهنجاریهای اجتماعی، کودکان کار و خیابان، فرار از خانه، نزاعهای خانوادگی، خیابانی و ...) در کاهش برخی بیماریهای سلامت روان و بیماریهای عفونی مانند ایدز تأثیر میگذارد. این بعد از سلامت نیز همانند بعد دوم سلامت چند سالیست در ایران مطرح شده است، اگرچه اموری مانند تلاش برای کاهش آسیبهای اجتماعی از دیرباز مطرح بوده است، اما هیچگاه کاهش آسیبهای اجتماعی و شاخصهای سلامت اجتماعی را ذیل سلامت به شمار نیاوردهاند.
سلامت معنوی نیز از دهه ۸۰ میلادی از سوی سازمان بهداشت جهانی به منزله بعد چهارم سلامت مطرح شد، اما از گذشته بیشتر پزشکان و حکما علاوه بر توجه به مسائل جسمی بر امور معنوی نیز متمرکز بودند و بیمار را به صورت جامع مورد بررسی قرار میدادند، ولی این نوع نگرش و مراقبت به تدریج کمرنگ شد و صرفاً مسائل جسمی به منزله تنها عامل عدم سلامتی مورد توجه پزشکان قرار گرفت. این در حالیست که امروزه تحقیقات مختلف ثابت میکند افرادی که دارای معنویت بیشتری باشند، از سلامت معنوی بالایی نیز برخوردار هستند؛ همچنین در پیشگیری از بیماریها بهتر عمل میکنند و کمتر به بیماری مبتلا میشوند. این افراد به دلیل داشتن کیفیت زندگی و اعتقاد کامل به تداوم زندگی پس از مرگ جسمی، در صورت ابتلا به بیماریهای صعبالعلاج، عملکرد بهتری دارند و به نحو مطلوبتری با بیماری خود مواجه میشوند و تعامل بهتری با پزشک و اطرافیان خود دارند. این بعد از سلامت با ابعاد دیگر هم در ارتباط است؛ افراد دارای معنویت بالا به دلیل ایمان قوی کمتر دچار افسردگی و اضطراب شده و همین ایمان و اعتقاد به روز جزا او را از آسیبهای اجتماعی دور میکند، لذا این افراد سلامت روانی و اجتماعی بالایی دارند.
سلامت معنوی نیز به مانند سلامت روان و سلامت اجتماعی کمتر از سلامت جسمی مورد توجه قرار گرفته است، هنوز بسیاری نمیدانند که بعدی به نام سلامت معنوی نیز وجود دارد؛ از سوی دیگر هنوز میان نهادهای دینی و نهادهای حوزه سلامت به صورت کامل تفاهمی برای تولیت این بعد از سلامت وجود ندارد.
اگر قرار است قدمی برای سلامت جامعه برداشته شود باید تمامی ابعاد آن را در نظر گرفت و هیچگاه بعدی را در برابر بعد دیگر برجسته و از دیگری غفلت نکرد.
انتهای پیام