سیوششمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن جمهوری اسلامی ایران اواخر فروردینماه امسال در بخشها و رشتههای مختلف و با معرفی برترینهای این رشتهها به کار خود پایان داد. فارغ از تمام ضعف و قوتهایی که این مسابقات داشت، نکتهای که در اغلب ادوار این مسابقات ذهن بسیاری را به خود معطوف کرد نه تنها انعکاس این رویداد بینالمللی، که برجسته شدن آن در رسانههای عمومی کشور است. موضوعی که در ادوار مختلف شدت و ضعفهای محسوسی داشته و به نظر میرسد با توجه به نبود سیاست خاصی، چه از جانب برگزارکنندگان مسابقات و چه از جانب مسئولان رسانههای عمومی، پاشنه این موضوع بر روی در بیتفاوتی به مسابقات بینالمللی قرآن میچرخد.
ایکنا در سلسله گفتوگوهایی با مسئولان و مدیران رسانههای عمومی به دنبال رسیدن به پاسخی برای این موضوع است. در اولین بخش با سیدضیاء هاشمی، مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)، گفتوگویی کرده است. این خبرگزاری عمدتاً اخبار مسابقات بینالمللی قرآن را در صفحه معارف، که یکی از زیرصفحههای سرویس فرهنگی است، منتشر میکند. هاشمی در این گفتوگو بیش از هر چیز دیگر بر انتشار اخبار با متر و معیار مخاطب تأکید دارد. او همچنین بر این موضوع که تولیدکنندگان پیامهای قرآنی، که متخصصان و مدیران قرآنی هستند، محتوای بهروزی را برای ارائه به رسانهها تولید نکردهاند و بر این موضوع که تکساحتی و تکبعدی شدن رویدادهای قرآنی باعث شده تا رسانهها کمتر به آنها بپردازند نیز اشاره کرد. در ادامه مشرح این گفتوگو آمده است.
- قبل از هر سؤالی، از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید تا گفتوگویی با موضوع مسابقات بینالمللی قرآن و انعکاس این رویداد در رسانههای عمومی کشور داشته باشم قدردانی میکنم.
من هم به نوبه خودم از زحمات تمامی دستاندرکاران فعالیتهای قرآنی کشور به خصوص خبرگزاری قرآن و برگزارکنندگان مسابقات قرآن قدردانی میکنم.
- جناب هاشمی، مسابقات بینالمللی قرآن هر ساله در ایام خاصی با حضور نمایندگانی از کشورهای مختلف برگزار میشود؛ مسابقاتی که گاهی از آن به منزله بزرگترین رویداد فرهنگی کشور نام برده میشود. پس چرا این رویداد در رسانههای عمومی کشور از قبیل روزنامهها و خبرگزاریها به شکل مطلوبی برجسته نمیشود؟
برگزاری مسابقات بینالمللی قرآن اقدام فرهنگی و دینی ارزشمند و اثرگذاری است که آثار و برکات خود را دارد. اینکه چرا چنین رویدادی کمتر دیده میشود دلایلی دارد. بحث قرآن و فعالیتهای قرآنی در حوزه دین و معارف تعریف میشود، یعنی افرادی که دغدغههای دینی و معارف دینی را دارند مسائل و اخبار این حوزه را تعقیب و پیگیری میکنند. بنابراین دو مقوله دینداری و ارادت به قرآن و آموزههای قرآنی و همچنین پیگیری اخبار و تحولات مربوط به حوزه دین و رویدادهای دینی و قرآنی را باید از هم تفکیک کرد.
براساس همین تفکیک، این گونه نیست که تصور کنیم هرکسی که پیرو قرآن بوده و ارادت به قرآن دارد، حتماً رخدادهای قرآنی را تعقیب میکند؛ چراکه در مورد قرآن یک محتوا و مفاد آموزههای قرآن را داریم که در بخشهای مختلف زندگی جریان دارد و اخلاقیات، اعتقادات و احکام و سلوک دینی ما براساس قرآن تعریف میشود و متأثر از کلام وحی است. بنابراین برای همه متدینین، قرآن و آموزههای قرآنی مهم است، اما فقط بخشی از این افراد متخصص مسائل قرآنی هستند. حالا این تخصص میتواند در محتوا، هنر، ظواهر و ... باشد.
بر این اساس لزوماً همه افرادی که دغدغه دین دارند به طور مستمر پیگیر رویدادها و اخبار قرآنی نیستند، مانند حوزه علمیه قم. در این مورد لزوماً همه علاقهمندان به حوزه و روحانیت اخبار حوزه را مستمر تعقیب نمیکنند. بنابراین شاید در تلویزیون حوزه روحانیت یکی از پرطرفدارترین حوزهها نباشد. در ایرنا و هر رسانه دیگر نیز بخشهای پرمخاطب و کممخاطب وجود دارد. حوزه علم و فناوری برای همه مهم است، اما لزوماً اخبار این حوزه پرمخاطبترین اخبار نیست.
در اغلب رسانهها و از جمله ایرنا حوزههایی که حساسیتهای بیشتری به آنها وجود دارد و همچنین گسترده و دامنه تأثیرگذاری وسیعتری داشته باشند بیشتر دیده میشوند. بر این اساس در همه رسانهها پرمخاطبترین اخبار خبرهای حوزه سیاسی است، چون در جامعه ما همه سیاسی هستند و این دغدغه را دارند و این مسائل بر زندگی همه تأثیر مستقیم دارد.
امسال به استقبال انتخابات مجلس خواهیم رفت. در این انتخابات همه قصد حضور دارند و لذا اخبار این حوزه برای آنها مهم است. اینکه چه کسانی به مجلس میروند برای مردم مهم است، اما درباره علم یا موارد دیگری که مثال زدم این تأثیر باواسطه است. لذا کمتر مورد توجه مخاطب عام است.
- در مورد مسائل و رخدادهای قرآنی هم این طور است؟
بله؛ در مورد مسائل قرآنی و آموزهها و باورهای قرآنی هم این طور است. رویدادهای قرآنی اتفاقاتی نیست که برای عموم مردم حساسیتبرانگیز باشد. افرادی که علاقه به هنر قرآن دارند یا قاری و حافظ و مدرس و مربی قرآن هستند و یا زندگی جاری و روزمره آنها به نوعی با قرآن سر و کار دارد، معمولاً رویدادهای قرآن برای این افراد مهم است و آن را پیگیری میکنند. از طرف دیگر افرادی هم هستند که صرفاً به قرآن ارادت دارند، اما کمتر پیگیر رویدادها و اخبار قرآنی هستند. لذا لزوماً این افراد تعقیبکننده اخبار مسابقات قرآن نیستند.
بنابراین، در هر رویداد خبری مخاطبان متناسب با میزان حساسیت آن حوزه و فراگیری و اثرگذاری آن بر زندگی روزمره خود مراجعه میکنند. بر همین اساس حوزههای سیاسی معمولاً بیشترین مخاطب را دارد و در ادامه حوزههای اقتصادی قرار دارد.
- در حوزه ورزشی رخدادها چندان حساسیتبرانگیز نیستند و در زندگی روزمره مردم نیز تأثیر مستقیم ندارند. پس چرا اخبار این بخش در صدر اخبار قرار میگیرد با اینکه حساسیتها کمتر است؟
در زمینه ورزش مقداری وضعیت متفاوت است. این حوزه ممکن است حساسیت بالایی نداشته باشد و بر زندگی مردم تأثیر چندانی نیز نداشته باشد، اما برای مردم جذاب است. به این خاطر که در حوزه اوقات فراغت تعریف میشود. پس در حوزه قرآن طبیعتاً مانند ورزش نیست که ابعاد فراغتی خاصی داشته باشد و بیشتر همچون حوزه علم و فناوری و فرهنگ با وجود ویژگی ژرفایی و آثار عمیقی که دارد، اما این رویدادها و رخدادهای خبری این ویژگی را ندارند که در زندگی جاری مردم حساسیتهای خاصی را ایجاد کنند.
- برداشت من از صحبتهای شما این است که اگر یک رویداد مخاطب داشته باشد، اخبار مربوط به آن حوزه منتشر میشود و اگر نداشته باشد، کمتر شاهد انتشار اخبار آن حوزه هستیم. درست است؟
این گونه نیست که در حوزه قرآن یا حوزه علم و فناوری خبر وجود نداشته باشد، اخبار این حوزهها منتشر میشود، اما به تعبیر شما دیده نمیشود؛ چرا که ارزشهای خبری را ندارند. همه میدانند علم مهم است و همه میدانند که اگر بخواهیم در کشور تحول داشته باشیم، این تحولات متکی به تحولات علمی است، اما در زندگی روزمره کسانی که درگیر علم نیستند این مسائل محسوس نیست. آثار این موضوع در درازمدت و در تحلیل عمیقی خود را نشان میدهد. بنابراین اخبار علمی هم منتشر میشود، اما مخاطب محدودی دارد.
پس، بحث بر سر این نیست که چه میزان خبر مخابره میشود، بحث سر این است که چه میزان اخبار دیده میشود. طبیعتاً این دیده شدن در حوزههایی بیشتر است که حساستر است و با زندگی روزمره مردم ارتباط بیشتری دارد و یا در فرهنگ عمومی ما هیجان بیشتری را میطلبد.
- مؤلفههایی که باید خبر قرآنی داشته باشد تا در رسانهها نه تنها منتشر شود، بلکه در صدر اخبار قرار بگیرد و برجسته شود چیست؟
اینجا بحث به طور کلی به فعالیتهای قرآنی بازمیگردد. نوع مدیریت فعالیتهای قرآنی را باید در نظر گرفت. بسیاری از جشنوارهها و رخدادهای قرآنی به صوت و لحن قرآن محدود میشود. حالا این سؤال را میپرسم که صوت و لحن قرآن کریم مسئله چند درصد جامعه ماست و چند درصد قاری قرآن یا حافظ قرآن و یا متخصص در این حوزه هستند تا با آن ارتباط برقرار کنند؟ بسیاری از کسانی که قرآنشناس هم هستند، لزوماً در حوزه صوت و لحن اشراف ندارند، بسیاری را میشناسم که حتی دستی در تفسیر قرآن کریم نیز دارند، اما در تجوید قرآن دقتهای لازم را ندارند.
بنابراین باید مخاطب و گروه هدف را درست تعریف کرد. اگر ما به عنوان رسانه بخواهیم در حوزه قرآن کار کنیم، باید گروه هدف این حوزه از اخبار را تعریف کنیم، شما به عنوان رسانه قرآنی اگر در حوزه ورزش کار کنید، حتماً مخاطبان جدیدی را پیدا خواهید کرد. ایرنا به عنوان رسانهای جامع، که در حوزههای مختلف خبری فعالیت میکند، وقتی به اخبار حوزههای عمومی، سیاست خارجی و داخلی و ... ورود میکند، مخاطبان وسیعتری را پیدا میکند و کمکم گروه هدف مشخص میشود.
در مورد اخبار قرآنی نیز باید ابتدا گروه هدف را پیدا کنیم. من اینجا میخواهم ارجاع بدهم به اینکه خبر قرآنی چیست؟ زمانی خبر صوت و لحن و تجوید و مسابقات قرائت قرآن است که البته مخاطبان محدودی را پیدا میکند. زمانی دیگر بحث تحلیل و تفسیر و شناخت قرآن و قرآنشناسی است که مخاطبان دیگری پیدا میکند. زمانی هم به بحثهای قرآنی در زندگی روزمره مردم پرداخته میشود، یعنی اینکه به شهروند این پیام را میدهیم که در زندگی روزمره چه پیامی از قرآن دریافت میکند، یک مدیر که مدیریت میکند اگر به قرآن مراجعه کند قرآن چه راهنماییهایی برای او دارد، برای یک دانشآموز چه آموزههایی دارد و بسیاری از این دست. چنین مواردی معمولاً در تولید خبر کمتر به کار گرفته میشود. اگر اینها در تفسیر و تحلیلهایی که از قرآن استخراج میشود ارائه شود و در اخبار انعکاس پیدا کند، آن زمان مخاطبان وسیعتری را پیدا خواهد کرد.
- به اعتقاد شما رسانههای عمومی و پرمخاطب کشور در چنین راستایی حرکت کردهاند و برای دستیابی به این موارد تلاش کردهاند؟
به اعتقاد من فقط وظیفه رسانه نیست و حتی از عهده رسانه برنمیآید. این پیوندی بین متخصصان حوزه قرآن، مدیران قرآن و در ادامه رسانهها نیاز دارد. رسانه یک ظرف است و این مظروف و محتوایی که در آن قرار میگیرد باید از طریقی دریافت شود.
- در مورد مسابقات قرآن اشاره کردید که چون به صورت تخصصی به قرآن میپردازد و افراد زیادی هم به صورت تخصصی پیگیر قرآن نیستند، نمیتواند اخبار آن را چندان برجسته کرد، اما در بحث نمایشگاه قرآن یا رویدادهای دیگر که کمتر به صورت تخصصی به قرآن میپردازند چه؛ آیا رویدادهایی از این دست نمیتواند همان مظروفی باشد که رسانهها از محتوای تولیدشده آن استفاده کنند؟
نمایشگاه قرآن در ابعاد زیباییشناسی قرآن برپا میشود و مخاطبان خاص خود را دارد، اما باید دید در این نمایشگاه و نمایشگاهها و در این مسابقات چه مواردی جریان مییابد، آیا در مسابقات قرآن بحثی در مورد تدبر وجود دارد. یک دانشجوی متدین حتماً خوشحال میشود که ایدهای از قرآن بگیرد تا در زندگی از آن استفاده کند، اما آیا مفسران قرآن، تولیدکنندگان و متخصصان قرآن این پیامها را تولید کردهاند تا از طریق رسانهها در جامعه منعکس شود؟
بسیاری از این موارد حالت تکراری پیدا میکند، برای مثال برنامه تلویزیونی درسهایی از قرآن که ارائه میشود، زمانی جذاب بود و مخاطبان وسیعی داشت به تدریج هرچه جلوتر رفت برای مخاطبان عادی و تکراری و مخاطبان آن کمتر شد، در حالی که همه اعتقاد داریم قرآن گنجینه عظیمی است که پایانی ندارد، به شرطی که از این گنجینه استخراج شود. آن استخراج و انطباق باید با واقعیتهای جامعه و نه در کنج عزلت و خلوت باشد، این موارد نمیتواند منجر به برجسته شدن شود.
الان بخشی از پیامهایی که در دنیا برای جوانان و نوجوانان تولید میشود و مخاطبانی هم دارد، لزوماً قرآنی نیست؛ چراکه به پیامهای معنوی قرآن کمتر بها داده شده است.
- شما نقص را در کجا میبینید؟ چه باید کرد تا اخبار برجسته شود و در صدر رویدادها قرار بگیرد؟
اگر بخواهم انتقادی بحث کنم، میگویم بسیاری از این جشنوارهها و رویدادهای قرآنی تکساحتی و یکبعدی شده و تنها به ابعاد زیباییشناسی میپردازند، ما اینجا نمیتوانیم جامعه و مخاطب را متهم کنیم که توجهی به اخبار ندارند.
باید به دنبال این بگردیم که چه تغذیهای برای مخاطب آوردهایم، قطعاً اگر خوراک جامع و متناسب با نیازهای مخاطب باشد، حتماً مخاطبان بیشتری نسبت به آن اقبال خواهند داشت. اما وقتی پیامهایی که منتقل میشود، در جشنوارههای قرآنی و در مسابقات قرآن که عمدتاً صوت و لحن و تجوید و قرائت و حفظ قرآن کریم است، چنین رویدادی در عین ارزشمند بودن اما با گروه بسیار محدودی ارتباط برقرار خواهد کرد و نباید توقع داشته باشیم که چنین رخدادی مخاطب فراگیر داشته باشد.
مخاطب نیاز به درسها و آموزهها و عبرتهای قرآنی دارند. قرآن کریم گاهی نگاه تاریخی و توصیههای اخلاقی دارد، از طرف دیگر اخلاق در جامعه ما یک حوزهای است که خلأها و فرصتهای بسیار زیادی را برای رسانه ایجاد میکند. رسانه قرآنی اگر بتواند منتقلکننده پیامهای اخلاقی قرآن، پیامهای تاریخی و اجتماعی و آموزههای زندگی بر اساس قرآن باشد، مخاطبان گستردهتری پیدا میکند.
سخن من این است که در جشنوارهها و مسابقات و رخدادهای قرآنی هنوز دغدغهای که شهید مطهری از قبل از انقلاب داشت، وجود دارد، هنوز یکبعدی به قرآن پرداخته میشود و به بسیاری از ابعاد قرآن توجه نمیشود. معنویت امروز که معنویت مدرن است میتواند متکی به قرآن باشد، اما پیامهای کافی از آن حوزه منتقل نمیشود یا اگر تولید و تفسیر میشود به زبان امروز نیست و باید این پیامها به زبان امروز گفته و تولید شود تا رسانه بتواند به زبان امروز منتقل و در ادامه با مخاطب ارتباط برقرار کند.
ما نمیتوانیم مخاطب و رسانه را متهم کنیم. اگر تولیدکنندگان این پیامها و مفسران قرآن براساس واقعیتهای جاری و نیازهای امروز نسل جوان و نیازهای جامعه مدرن و حتی نیازهای جامعه شهری شهروندان و ... این پیامها تولید و بهروز شود، مخاطب پیدا خواهد شد.
امسال درگیر پدیده مهمی به نام سیل بودیم. در این مورد درسها و آموزههای بسیاری زیادی در قرآن میتوان پیدا کرد، اما فقط به مرور و تکرار آیات الهی به همان شکل اولیه اکتفا میشود. موضوعی که مردم کمابیش از آن آگاه هستند، اما اینجا عمقی دارد که میتواند درسهای زیادی در مورد پیامهای سیل، واکنش به سیل و ... ارائه دهد. این مسائلی است که باید تولید شود، ممکن است گفته شود که تحلیلها و تفسیرهای قرآنی نیازمند زمان است و به تدریج ایجاد میشود، اما رسانه عنصر مهمی به اسم سرعت دارد، سیل امروز اتفاق افتاد بلافاصله باید تحلیل قرآنی آن ارائه شود؛ چرا که اگر شش ماه بعد تحلیل ارائه شود، یکی از ارزشهای خبری که عنصر سرعت است نخواهد داشت.
قرآن غنی و یک گنجینه عظیم است، مفسران و تحلیلگران و متخصصان قرآن کریم باید بتوانند متناسب با واقعیتهای جامعه پیامهای مختلف را تولید کنند. این پیامها از طریق رسانه باید بتواند به زبان جامعه تولید و منعکس شود و با حفظ ارزشهای خبری به تولید اخبار و محصول جذاب تبدیل شود.
در این زمینه البته نباید یکطرفه به قاضی رفت. همین جشنوارهها باعث شدهاند تا بخشی از مخاطبان در این حوزه را داشته باشیم. اکنون اخبار قرآنی در دنیا مخاطبان خاص خود را دارد. باید نقاط قوت را تقویت و نقاط ضعف و خلأها را شناسایی کنیم.
- آیا رسانهها به بخشی از وظیفه خود در قبال قرآن عمل کردهاند؟
یک جواب کلی وجود دارد و یک جواب تحلیلی. جواب کلی این است که نه، هیچ کدام از حوزهها نتوانستهاند وظیفه خود را به خوبی در زمینه قرآن انجام دهند، مگر در حوزه تفسیر؛ علمای دین میتوانند مدعی باشند که در مورد قرآن حق مطلب را ادا کرده باشند. شهید مطهری 40 سال پیش فریاد زده است که چرا در حوزههای علمیه برخی دروس اصول و فقه تدریس میشود، اما تفسیر قرآن مهجور است؟ هنوز هم یک جایی به همین شکل است. اگرچه تحولاتی رخ داده، اما حق مطلب ادا نشده است. در مورد رسانهها نیز همین گونه است، ما ظرفیتهای بیشتری داریم، اما در عین حال خدماتی هم انجام شده است که نباید نادیده گرفته شود.
همین که ایکنا به عنوان یک خبرگزاری تخصصی در حوزه قرآن فعالیت دارد و رسانههای دیگر نیز صفحات قرآنی دارند نشان میدهد که باید قدر این زحمات دانسته شود.
در عین حال به اعتقاد من حجم فعالیتها کم نبوده است، اما کیفیت فعالیتها بهروز نشده و متناسب با واقعیتها و نیازهای امروز نیست.
- آخرین سؤال من در مورد ورود ایرنا به پوشش رویدادهای قرآنی است؛ آیا این ورود همراه با رویکرد و هدفگذاری خاصی بوده یا صرفاً انتشار اخبار مهم بوده است؟
به طور طبیعی جایگاه قرآن و رویدادهای قرآنی یک جایگاه ویژه است برای یک خبرگزاری جامع، طبیعتاً حوزههای مختلف مورد توجه قرار میگیرد و هر کدام البته وزن خود را دارد و آن قداست و اهمیتی که قرآن دارد در مورد رویدادها و رخدادهای قرآنی هم وجود دارد، این به معنای آن نیست که حجم آن اخبار بیشتر از حوزههای دیگر باشد.
اینجا نباید کمیگرا باشیم، بلکه باید کمیت و کیفیت را کنار اقتضائات روز در نظر بگیریم و هر کدام را متناسب با شرایط واقعی مبدأ و مقصد و پیام و تولیدکننده و مصرفکننده خبر در نظر بگیریم تا بتوانیم به سیاستگذاری جامع و دقیقی برسیم.
- در پایان از شما تشکر میکنم که به سؤالاتم پاسخ دادید.
من هم از شما قدردانی میکنم و آرزوی موفقیت دارم.
انتهای پیام