این روزها شاید گفتوگو مهمترین دارویی باشد که نخبگان و بزرگان برای بهبود شرایط جامعه ایرانی آن را توصیه میکنند. با این حال به نظر میرسد گفتوگو کار چندان راحتی نیست و باید اصول حاکم بر آن را فراگرفت.
حامد بخشی در گفتوگو با ایکنا از خراسان رضوی، در خصوص ضرورت گفتوگو در جامعه اظهار کرد: در پاسخ به این سؤال که چرا به گفتوگو نیاز داریم. لازم است که کارکردهای گفتوگو را مرور کنیم و ببینیم گفتوگو چه تأثیراتی دارد؟ به چه نیازها و مسائلی پاسخ میدهد؟ و چه خدمتی میتواند به جامعه کند؟
وی با بیان اینکه گفتوگو چندین کارکرد دارد، بیان کرد: این کارکردها موجب میشود عدهای از گفتوگو استقبال و عدهای دیگر نیز پرهیز کنند. یک کارکرد اصلی گفتوگو ایجاد تفاهم است. پس از یک گفتوگو رویکردها و نگرشهای ما به هم متفاوت خواهد شد. کارکرد معمولی و متداول گفتوگو این است که میزان تخاصم و اختلاف باورهای افراد را کاهش میدهد.
بخشی بیان کرد: به این دلیل که در گفتوگو طرفین مواضع یکدیگر را میشنوند و تصور واقعبینانهتری به هم پیدا میکنند، موجب کاهش میزان اختلاف نگرشها، تقابلها، کشمکشها و تضادهای نگرشی بین دو گروه و دو فرد میشود؛ بنابراین افراد موضع ملایمتری به هم پیدا میکنند. اصلاً لازم نیست در یک گفتوگو افراد متقاعد شوند. بعد از بحث ممکن است افراد بر مواضع خود پافشاری کنند. اما افراد بعد از اینکه گفتوگو را مرور میکنند، مواضع آنها در قیاس با قبل از آن تعدیل شده و به سمت طرف مقابل حرکت میکند.
کارکرد اصلی گفتوگو؛ کاهش تقابلها
عضو شورای علمی گروه قرآن و مطالعات اجتماعی خراسان رضوی گفت: حرف همیشه تأثیر خود را میگذارد؛ بنابراین یک کارکرد اصلی گفتوگو نزدیک کردن یا کاهش و سایش تقابلها و تضادهاست که این امر برای جامعه کارکرد دارد. اگر گروه یا جامعهای میخواهد انسجام داشته باشد، باید درون آن جامعه گفتوگو شکل بگیرد تا از مسیر تعامل و کاهش اختلافات در باورها و نگرشها، ایجاد تفاهم کرده و تفاهم نیز انسجام ایجاد میکند.
وی ادامه داد: زمانی که من احساس کنم که مثل شما هستم و مثل شما فکر میکنم، «ما» ایجاد میشود. ما از «من»هایی تشکیل شده که مثل هم هستند. زمانی از ما استفاده میکنیم که هویت و وجه مشترکی بین منهایی که وجود دارد، قائل شویم. این وجه مشترک زمانی ایجاد میشود که ما تفاهم داشته باشیم. به همان میزان که گفتوگو، تفاهم ایجاد میکند و در درون گروه موجب انسجامبخشی میشود، در روابط برون گروهی نیز همان کارکرد را دارد؛ لذا سبب کاهش تضاد میان گروههای اجتماعی میشود.
بخشی اظهار کرد: انسجام اجتماعی از دو راه میتواند به دست آید؛ اول اینکه با گفتوگو احساس و درک مشترکی از محیط پیرامون در افراد جامعه شکل بگیرد و حاصل چنین همسانی درک و نظری، ایجاد هویت مشترک باشد. دوم اینکه، تنها وجه اشتراک افراد یک جامعه یا گروه، تقابل یا تضاد با گروه بیرونی باشد. در این صورت، افراد جامعه در عین اینکه با یکدیگر اختلاف دارند، به دلیل نیاز به اتحاد در برابر دشمن خارجی، احساس هویت مشترک میکنند. در چنین حالتی، گفتوگو با گروههای متقابل بیرونی، موجب تضعیف انسجام تقابل محور به وجود آمده در درون میشود.
وی با اشاره به اینکه زمانی که تقابلها بیشتر شود، ما پررنگتر میشود، تصریح کرد: در طول تاریخ در بسیاری از مواقع، انسجامها، اتحادها و وحدتهایی که در داخل مرزهای ایران ایجاد میشده، بر همین اساس بوده است. اساساً شیوه اقتداری و شیوه سلطه قاجاری بر همین مبنا بود. من مطلقانگاری نمیکنم که بگویم هیچ جامعه و کشوری استفادهای از تمایز با دیگری برای ایجاد هویت خود نمیکند اما صحبت این است که این استفاده به چه میزان است؟ تأکید زیاد بر شکل دهی انسجام تقابل محور موجب تضعیف همدلی درون گروهی میشود.
عضو شورای علمی گروه قرآن و مطالعات اجتماعی خراسان رضوی در پاسخ به این سؤال که چرا گاهی از گفتوگو پرهیز میکنیم، گفت: زمانی که نمیخواهیم موضع ما به دیگری نزدیک شود و با او ما شویم، از گفتوگو پرهیز میکنیم. یک مورد مشخص گروههای در قدرت هستند. این گروهها چون نمیخواهند قدرت خود را با دیگران شریک شوند و دیگران را وارد هویت اجتماعی خود کنند از گفتوگو پرهیز میکنند و نمیخواهند با دیگری مواضع خویش را به اشتراک بگذارند.
گفتوگو به طرف مقابل مشروعیت میبخشد
بخشی با بیان اینکه کارکرد دوم گفتوگو، مشروعیتبخشی به طرف مقابل است، بیان کرد: گفتوگو را به معنای ارتباط نمادین بین دو طرف میدانیم. یک کارکرد گفتوگو، ایجاد تفاهم است؛ به دلیل اینکه مواضع ما به هم نزدیک میشود و تفاهم، انسجام با دیگری را ایجاد میکند. کارکرد دوم نیز مشروعیتبخشی به طرف مقابل است؛ به همین دلیل ما با گروههایی که نمیخواهیم هیچ مشروعیتی به آنها ببخشیم، گفتوگو نمیکنیم تا زمانی که آنها به قدری قوی شوند و مشروعیت مردمی کسب کنند که ما را وادار به گفتوگو کنند.
هویت جمعی و هویت حذفی
وی بیان کرد: برای رسیدن به یک هویت مشترک دو راه وجود دارد. یک راه این است که با هم گفتوگو کنیم و با مصالحه متقابل در باورها واحساسات هویت جامعی بسازیم که همه ما را در بر گیرد. راه دیگر این است که هر فرد و گروهی را که متفاوت میاندیشد از مجموعه خود حذف کنیم تا تنها افرادی که مثل هم فکر میکنیم باقی بماند. چنین هویتی از مسیر طرد و حذف دیگران حفظ شده است.
این جامعهشناس ابراز کرد: کارکرد سوم گفتوگو تغییر باورها و نگرشهاست. اساساً گفتوگو منجر به تغییر باورها و نگرشها میشود و از این مسیر است که تفاهم شکل میگیرد؛ بنابراین زمانی که شما خود را مطلق میانگارید (که این خود میتواند فردی، گروهی یا جناحی باشد) و زمانی که نمیخواهید باورهای خود را تغییر دهید، از گفتوگو پرهیز میکنید. زمانی که گفتوگو نمیکنیم، نیاز داریم که تصوری از فرد مقابل داشته باشیم و تصوری میسازیم که در راستای مطلوبیتهای ما شکل میگیرد، نه آن چیزی که او واقعاً هست.
عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی افزود: این کارکرد عمومی ماست. زمانی که با یک گروه تعامل نداریم، اما رقابت داریم، نیازمند این هستیم که تصور منفی بیش از امر واقع داشته باشیم و این تصور منفی تنها زمانی می تواند شکل بگیرد که در پرتو فقدان تعامل و گفتوگو (که واقعیتها را آشکار میکند) یک هویت منفی خیالی از دیگری بسازیم.
وی با اشاره به اینکه عدم گفتوگو به ما کمک میکند که تصور خود را در راستای آنچه دوست داریم، شکل دهیم، تصریح کرد: به همین خاطر گروههای اپوزیسیون تندرو همچون گروههای تروریستی، باید افراد خود را به طور کامل از تعامل با افرادی که میخواهند به آنها حمله کنند، پرهیز دهند. اصل این است که نباید با دشمن تعامل داشت. خطای مهلک یک تروریست این است که با فردی که میخواهد او را ترور کند، وارد صحبت شود که در این صورت کار دشوار خواهد شد؛ چرا که تصور منفی غیر واقعی که از دیگری ساخته در پرتو تعامل و گفتگو نقش بر آب میشود.
برای رسیدن به صلح به گفتوگو نیاز داریم
بخشی در این خصوص که ما چرا و در چه سطحی نیاز به گفتوگو داریم، گفت: ما در چند سطح نیاز به گفتوگو داریم. در سطح جهانی و بینالمللی، نظر بر این است که اگر بخواهیم در درازمدت زندگی خوبی در این کره خاکی با یکدیگر داشته باشیم، چارهای نداریم که با هم صلح داشته باشیم. نمیتوانیم همواره با هم بجنگیم؛ بنابراین نیاز به گفتوگو داریم.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی اضافه کرد: برای رسیدن به صلح، دو راه وجود دارد. ما نیاز به تفاهم و برای تفاهم نیز نیاز به گفتوگو داریم. این یک راه بوده و راه دیگر از بین بردن دیگری بد است؛ بنابراین یک راه همزیستی و راه دیگر نیز نابودی دیگری یعنی دشمن است. به نظر میرسد که ما راهی جز همزیستی نداریم و نابودی جواب نمیدهد. در طول تاریخ ما همواره نابودی را انتخاب کردیم اما همیشه از دل گروه غالب دشمن او زاییده شده است.
این جامعهشناس بیان کرد: همواره داستان در طول تاریخ این بوده و حاکمیتها نابودی دشمن را انتخاب کردند که باعث شده در کوتاهمدت صلح ناشی از غلبه به وجود آید اما در بلندمدت جواب نداده زیرا دشمنهای دیگری به وجود آمده است.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی با بیان اینکه در سه سطح میتوان صحبت کرد، عنوان کرد: یکی در سطح جهانی است. این پیشفرض وجود دارد که ما هیچگاه در سطح جهانی نمیتوانیم با نابودی دشمنان به صلح بلندمدت برسیم؛ بنابراین تنها راه این نیست که طرف متخاصم را حذف کنیم. راه این است که با طرف متخاصم به تفاهم برسیم و این دکترین جواب میدهد؛ لذا این راه پیشفرض افرادی بوده که به دنبال صلح جهانی هستند.
وی ادامه داد: سطح دیگر منطقهای بوده که باز هم در سطح بینالمللی است اما به طور مثال بیان میکنیم که گفتوگو بین دولتهای مسلمان انجام شود و با کشورهای منطقه صحبت کنیم. سطح سوم، سطح ملی است. در سطح ملی ما به عنوان یک کشور نیازمند چنین گفتوگویی هستیم زیرا این کشور میخواهد در مقابل دیگرانی بایستد؛ بنابراین باید این همدلی و ما شکل بگیرد که هرچه این ما پرتعدادتر باشد، قویتر خواهد بود. ما به چنین گفتوگویی نیاز داریم.
علت نیاز به گفتوگو
بخشی بیان کرد: علت نیاز ما به گفتوگو این است که ما در مرزهای داخلی کشور نیازمند شکلگیری انسجام ملی هستیم. یک کشور و جامعه قوی میتواند مقابل دیگران بایستد اما یک جامعه ضعیف نمیتواند. ما برای اینکه بتوانیم دوام بیاوریم، نیاز به یک جامعه قوی داریم. جامعه قوی نیاز به انسجام دارد و آن هم انسجام مبتنی بر همدلی (و نه تقابلی) و همدلی نیز مبتنی بر تفاهم است.
عضو شورای علمی گروه قرآن و مطالعات اجتماعی خراسان رضوی با اشاره به اینکه لازم نیست برای گفتوگو یک زمینه اختلافی داشته باشیم و بگوییم که بر سر این باید صحبت کنیم، خاطرنشان کرد: اصل مسئله بر تعامل است. هر دو عاملی که با هم اختلاف دارند، اگر بخواهند با هم کار کنند، نیاز دارند که این تفاهم شکل بگیرد و این تفاهم نیز در ارتباط شکل میگیرد. اگر مجموعههایی با هم کار میکنند، نیاز به گفتوگو دارند.
فرهنگ گفتوگو در جامعه
بخشی با بیان اینکه گفتوگوهای مستمر باعث تخفیف تضادها و کشمکشها میشود، عنوان کرد: فرهنگ گفتوگو در جامعه ما اتفاق نیفتاده و شکل نگرفته که این ریشههای تاریخی دارد. گفتوگو مربوط به ساختار اجتماعی و فرهنگی متفاوت از یک ساختار اقتدارگراست زیرا در گذشته نظام کاملاً اقتداری بوده و گفتوگو در آن شکل نمیگرفت. به این دلیل که پیشینه ما اقتداری بوده، گفتوگو در آن شکل نگرفته است. در خانوادههای ایرانی نیز نظام اقتداری وجود داشته است.
عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی افزود: فرهنگ گفتوگو در جامعه ما کمتر وجود داشته است. در 400 سالی که تجربه دموکراسی شکل گرفته، فرهنگ گفتوگو در برخی جوامع بیشتر و در برخی کمتر بوده، منتها فرهنگ رابطه یکسویه با کنشهای عاملان ندارد. فعالان یا خبرگان فرهنگی با کنشهای خود میتوانند فرهنگ را بازتولید کنند. ساختارهای اجتماعی از جمله فرهنگ هر روز توسط کنشهای ما بازتولید میشوند؛ لذا یک بخش آن کار رسانهای است. کار رسانهای پیگیر باید دائما در جامعه مطرح کند که گفتوگو چه فایدهای دارد و چرا باید گفتوگو کنیم.
مطالبه گفتوگو
وی با اشاره به اینکه تشویق و مطالبه گفتوگو منجر به نهادینه شدن فرهنگ آن میشود، تصریح کرد: بنابراین بخش مدنی ما باید مطالبه گفتوگو کند. بخش اجتماعی یعنی بخش مدنی جامعه باید به جای یک جناح، طرفدار مدنیت جامعه باشد. به طور مثال باید از شهرداری مطالبه گفتوگو کنیم. ما همواره گفتوگوهای درونگروهی را داریم که اگر گفتوگوهای درونگروهی بسیار زیاد شود، خوب نیست. آنچه شکلدهنده یک جامعه مدنی بوده، تکثیر پیوندهای ضعیف است. همیشه زمانی که هر گروهی در مسیر اقلیت قرار میگیرد و از قدرت بیرون انداخته میشود، خواهان گفتوگو میشود. به این دلیل که خواهان مشروعیت است. اما زمانی که همان گروه به قدرت می رسد، از گفتوگو دیگران خارج از قدرت امتناع میکند.
بخشی گفت: فضیلت زمانی است که شما قدرت داشته باشید و بخواهید گفتوگو کنید؛ یعنی بخشی از قدرت را واگذار کرده و به طرف مقابل مشروعیت بدهید. رسانه نباید نماینده هیچ جناحی باشد بلکه باید نماینده مدنیت جامعه باشد. زمانی گفتوگوهایمان بیشتر بود که اکنون بسیار کمتر شده است. زمانی در دانشگاه تعداد مناظرات بیشتر بود که این باید دوباره احیا شود و بار دیگر گفتوگوها از طریق مناظره شکل بگیرد. رسانه در این میان نقش بسیاری دارد.
فضای سیاسی کشور و فقدان گفتوگو
عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی با بیان اینکه ما در حال حاضر در فضای سیاسی خود به شدت مسئله فقدان گفتوگو را داریم، بیان کرد: این تصور که یک گروهی فکر کند، من به دلیل اینکه خالص و عاری از اغیار هستم، به تنهایی میتوانم مقابل دشمن بایستم، خطاست. اگر آسیبی متوجه این نظام سیاسی باشد، این است که شیوه هویتسازی خود را بر حذف دیگران گذاشته و لاینقطع پیش میرود. این گونه قشربرداری مداوم از افراد متفاوت با خود به جای گفتوگو و تعامل، به این دلیل است که مایل نیستیم هیچ تغییر و اصلاحی در باورهای خود داشته باشیم و هر فردی که غیر از آن بیندیشد را کنار میگذاریم که در نهایت ما را به نقطه صفر میرساند و این آسیب نظام سیاسی است.
وی با اشاره به اینکه شبکههای اجتماعی به شکلی نسبتاً خوب در مسیر گفتوگو تأثیرگذار بودند، اظهار کرد: این اثرگذاری هنوز در توده رسوخ نکرده است. برای مثال مصرف توده از شبکههای اجتماعی، مصرف گفتوگویی نیست. بحث گفتوگو بحثی جدی است که رسانه باید یکی از محورها یا هدف راهبردی خود را ترویج فرهنگ گفتوگو قرار دهد. به این دلیل که نماینده مدنیت جامعه است تا امتناع از گفتوگو نباشد، ما مشکلی نداریم؛ یعنی فرهنگ گفتوگو وجود دارد. نیاز داریم تخاصمهای موجود در جامعه را در برابر هم کم کنیم. باید از قدرتمندان مطالبه کرد که چقدر با هم گفتوگو میکنند.
گفتوگوی تودهوار و گفتوگوی مدنی
بخشی بیان کرد: در این زمینه بحث گفتوگوی حاکمیتی با مردم داریم که یک شیوه آن میتواند مستقیم یا پوپولیستی (توده وار) باشد که مفید نیست زیرا اگرچه ممکن است کارکردهای تسکین و ارضای روانی توده را داشته باشد اما هیچ کارکردی از جنس گفتوگویی و تفاهمی ندارد. شیوه دیگر نیز گفتوگو با واسطه نهادها و گروههای مدنی و مردم نهاد صورت میگیرد که یک جامعه مدنی این گونه است. تفاوت جامعه مدنی و مردمسالار با جامعه پوپولیستی از این جهت بوده که در جامعه پوپولیستی حاکمیت مستقیماً با مردم تعامل برقرار میکند، اما در جامعه مردمسالار یا دموکراتیک گفتوگو با واسطه انجام میشود.
عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی خراسان رضوی ادامه داد: گفتوگوی واقعی زمانی رخ میدهد که حاکمیت با نمایندگان مردم وارد گفتوگو میشود. گفتوگوی حاکمیت با مردم انجام نمیشود، مگر اینکه با نمایندههای مردم صحبت شود. گفتوگوی مستقیم حالت تشریفاتی دارد و مردم قانع نمیشوند، اما با شکلگیری نهادهای واسط بین گروههای مردمی و حاکمیت گفتوگو شکل میگیرد.
انتهای پیام