به گزارش ایکنا؛ عبدالحسین طالعی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و مولف دهها عنوان اثر در زمینه معارف اسلامی در یادداشتهایی که به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان با عنوان «درسنامه شناخت قرآن کریم بر اساس دعای امام صادق(ع)» برای ایکنا ارسال میکند به بررسی ابعاد معرفتی قرآن کریم بر مبنای آموزههای دعای تلاوت قرآن امام صادق(ع) میپردازد. در ادامه، قسمت چهارم یادداشت از نظر میگذرد؛
«اللهم انا نعوذ بک من تخلفه فی قلوبنا و توسّده عند رقادنا و نبذه وراء ظهورنا و نعوذ بک من قساوة قلوبنا لما به وعظتنا؛ بارخدايا! به تو پناه بريم از تخلف قرآن در دلهاى ما (يعنى اینکه اثر آن در اعضا و جوارح ما آشكار نشود) و از اينكه آن را بالش خواب خود كنيم (يعنى شب بخوابيم و با او تهجد نكنيم يا او را در كنار رختخواب خود اندازيم و آن را گرامى نداريم)، و از اينكه آن را پشت سر اندازيم، و از قساوت دلهایمان نسبت بدانچه ما را بدان پند دادى به تو پناه بريم.»
امام صادق(ع) در دعای ارزشمند و راهگشایی که به ما آموخته، از بعضی گناهان به خدای تعالی پناه میبرد، و اجتناب از آن گناهان را از خدای عزوجل درخواست میکند. قبل از بیان آن موانع، به این نکته کلّی اشاره میکنیم که گناه، بطور مطلق، مانع بهرهگیری انسان از قرآن است. در آیهای مشهور، به این مهم اشاره شده است: «ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین؛ این کتاب که شکّی در آن نیست، برای افراد متقی، سبب هدایت است». از این آیه، همان نکته مهم بر میآید که قبلاً نیز به بیانهای دیگر گفتهایم: هرکس اهل تقوی نباشد، قرآن برای او وسیله هدایت نیست.
شیطان پلید- که در برابر این کتاب هدایت و حاملان معصوم آن خود را بسیار ضعیف میبیند- با تفسیرغلط خود از این آیه، دو گونه به اغوای انسانها میپردازد: گاهی انسان را به عُجب گرفتار میسازد، و انسان را در نظر خودش کاملاً متقی وانمود میکند، به گونهای که قطعاً در وادی هدایت قرآن گام نهاده است، در حالی که در واقع، انسانی گمراه است و به گمراه کردن دیگران مشغول است. قرآن کریم در وصف این افراد میفرماید: «قل هل انبّئکم بالأخرین اعمالاً الذین ضلّ سعیهم فی الحیاة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعاً؛ این دام، از دامهای بسیار پنهان و ناشناخته شیطان است، که رمز بیشتر ضلالتها در آن است.
گاهی نیز انسان را از رسیدن به تقوا نومید میسازد. چند گناه را چنان به رخ انسان میکشد، که رحمت گسترده الهی را از یاد او میبرد، و مانع توبه او میشود. انسان، باید این دامها را پیش چشم داشته باشد و بداند که: زمانی در پیمودن راه خیر و صلاح موفق میشود که هر لحظه و هر دم، خود را بین خوف و رجاء ببیند: خوف از اینکه خداوند تعالی، تمام کارهای خیر او را در ازای نعمتهایی که به او داده حساب کند، و معصیتهای او همچنان نابخشوده باقی بماند. یا خوف از اینکه ـ به عدل خود ـ توفیق خود را ـ که فضل اوست ـ در ادامه مسیر، از او بگیرد، که در این صورت، انسان به اختیار خود راه سقوط میپیماید و تمام کارهای نیک او در گذشته، به کار او نیاید، بدون اینکه ظلمی از ناحیه خدای متعال به او برسد.
و امّا رجاء، به این است که انسان، تمام گناهان خود را پیش چشم آورد، آنگاه به محضر خدای عزوجل عرضه دارد: «اللهم ان کان ذنبی عندک عظیما، فعفوک اعظم من ذنبی؛ در حالت رجا به یاد میآورد که عفو خدای تعالی وعده اوست، و عذاب الهی، وعید او. و آنگاه به تعلیم امام صادق(ع) عرضه میدارد: «یا من اذا وعد وفا، و اذا توعّد عفا».
راه سلوک صحیح، حرکت در میانه خوف و رجا است که نمونه روشن آن را در دعاهای مأثور از اهل بیت(ع) مانند دعای ابوحمزه، دعای عرفه، دعای کمیل، و ... میبینیم. در هدایت قرآن نیز این نکته مهم مدّ نظر است که قرآن، برای اهل تقوا، سبب هدایت است: «هدی للمتقین». هدایت مانند مدارج بشری نیست تا گمان شود که از آن درجه بالاتر نمیتوان رفت، چنانکه در آیه دیگر میفرماید: «والذین اهتدوا زادهم هدیً و آتاهم تقواهم؛ کسانی که هدایت را بپذیرند، خدا بر هدایت آنان بیفزاید و تقوایشان را به ایشان بدهد.» اعطای این درجات نامتناهی هدایت، حتی در صحنه قیامت نیز ادامه دارد.
پس از این توضیح بسیار مهم ـ که در کمال اختصار بیان شد ـ به عواملی اشاره میکنیم که مانع رسیدن هدایت قرآن به انسان است و از آن عوامل به خدای متعال پناه میبریم، چنانچه معلّم قرآن، امام صادق(ع) به ما آموخته است: «تخلّفه فی قلوبنا توسّده عند رقادنا نبذه وراء ظهورنا قساوة قلوبنا لما به وعظتنا؛ قرآن را در دلهای خود، پشت سر اندازیم. در هنگام خواب، همچنان بالش ـ به نشانه عدم توجّه سر بر آن گذاریم، آن را پشت سر خود اندازیم. نسبت به آنچه ـ ای خدا ـ ما را به سبب قرآن اندرز دادهای، به قساوت قلب دچار شویم.» شایسته و بجا است که هر یک از ما، بر اساس این عوامل، به درون خود بنگرد، که آیا این عوامل یا برخی از آنها در کارنامه او هست یا نه. اگر هست، با امید و توکّل به لطف و بخشش الهی، و با عنایت و توسّل به توجهّات حضرت بقیة الله(عج) در رفع آنها بکوشد. اگر چنین عواملی در خود سراغ ندارد، راه خوف خدا را در پیش گیرد، و از سلب توفیقات الهی به درگاه خدای عزوجل پناه برد.
باز هم یادآور میشویم که قرآن، تنها برای افراد متقی، کتاب هدایت است. روح تقوا، قبول ولایت ائمه معصومین(ع) است، که دیگر اعمال عبادی در پرتو آن، حیات واقعی دارند. این قبول ولایت درجات نامتناهی دارد، که هیچگاه به نهایت آن نمیتوان رسید. بعلاوه، برای ادامه این راه، باید تمام موانع را از سر راه برداریم، به ویژه موانعی را که از آن یاد کردیم، و مستقیماً به بهرهگیری از قرآن مربوط میشود. از خدای تعالی مسئلت داریم که در پرتو عنایات احیا کننده قرآن، امام عصر(عج)، قرآن را در دلهای ما احیا کند، و ما را یک لحظه از این دو کتاب خود ـ کتاب صامت و کتاب ناطق ـ جدا نفرماید.
زاد و توشه راه
«اللهم اجعله لنا زاداً تقوّینا به فی الموقف و فی الوقوف بین یدیک، و طریقاً واضحاً نسلک به الیک، و علماً نافعاً نشکر به نعمائک، و تخشّعاً صادقاً نسبّح به اسمائک؛ بارخدايا! آن را براى ما توشهاى ساز كه در موقع وقوف در برابرت، بدان وسيله به ما نيرو دهى، و راه روشنى كه كه با آن به سوى تو آیيم، و دانش سودمندى كه بدان وسيله نعمتهاى تو را سپاس گزاريم، و خشوع صادقانهاى كه با آن نامهاى تو را تسبيح گویيم.»
همه ما، با نظری دقیق در احوال خود، میدانیم که نبودیم، امّا اکنون وجود داریم. جاهل بودیم و اکنون دانا هستیم. فقیر بودیم و غنی شدیم. ضعیف بودیم و به قدرت رسیدیم. با همین دقت، میبینیم که این علم و قدرت و سرمایه وکمالات را از خودمان نداریم. بارها دیدهایم که در اثر کوچکترین حادثهای، همین علم و قدرتی را که به ما دادهاند، از ما میگیرند. در همین درنگ کوتاه، میبینیم که این همه موهبت، از جانب خدایی است بخشنده، که پیوسته به ما نعمت میدهد، و همواره مدیون لطف بی دریغ و احسان بی پایان او هستیم، که عقل ما، وظیفه تشکر از این همه نعمت را به ما یادآور میشود. پس از دیدن این نکات، بی درنگ با پرسشی اساسی روبرو میشویم: ما، به پای خودمان به بارگاه جلالت خدای بزرگ راهی نداریم، مگر آنکه راهنمایی از جانب او راه را به ما نشان دهد، وگرنه به بیراهه میرویم. چگونگی شکر این نعمتها را نمیدانیم، مگر آنکه راهنمایی از جانب او طریق شکر نعمت را به ما بیاموزد، وگرنه کاری که به گمان ما شکر نعمت است، موجب خشم وغضبِ ولیّ نعمت میشود. در لغزشها و انحرافهایی که پیش روی ما است، به پناهگاهی از سوی او نیاز داریم، تا راه چاره از او جوییم، وگرنه به پندار راه، بیراهه میرویم، در حالی که خودمان هم از این گمراهی آگاه نیستیم. یعنی عمل نیکو و شایسته را نمیشناسیم، تا به سبب آن راه شکر نعمت ما یادآوری کند. با همین بیان، روشن میشود که این راهنمای الهی چه ارزشی دارد. بدون بهرهگیری از این راهنما، به سوی راه حرکت میکنیم، امّا نادانسته در چاه میافتیم. کاش تفاوت راه و چاه را میدانستیم. مهم این است که مسیر عبودیت الهی به قدری دقیق و حسّاس است که بدون این راهنما، همین تفاوت را هم نمینفهمیم. اکنون، با نگاهی به تعبیرات امام صادق(ع) درباره قرآن ـ کتاب عظیم الهی ـ درسِ همراهی ثقلین را بار دیگر مرور میکنیم.
آن امام همام، در دعای خود، قرآن را چنین وصف میکند: «طریقاً واضحاً نسلک به الیک علماً نافعاً نشکر به نعمائک ؛ راهی روشن که به سبب آن به سوی توـ ای خدا ـ راه پیماییم. علمی سودمند، که به مدد آن، به شکر نعمتهای توـ ای خدا ـ بپردازیم. دقت در این تعبیر، بسیار درسآموز است: «دانش» و «دانستنی» فراوان است. امّا آیا تمام آنها برای من، مفید و نافع است؟ آیا تمامِ دانستنیهای بشر، به کار او میآید؟
در اینجا، معلمان مکتب وحی، به خوبی و درستی به ما یادآور میشوند که علمی، نافع است که راه شکر نعمت الهی را به انسان نشان دهد، با این تذکّر که شکر تمام نعمتهای خدا، کاری است عظیم و به دانشهای گوناگون نیاز دارد. از خدای مهربان بخواهیم که این قدرت تشخیص را به ما بدهد تا در میان تمام دانستنیها، به «علم نافع» اکتفا کنیم و از عمر محدود و کوتاه خود، بیشترین و بهترین بهره را بگیریم. امام امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به درخواست جناب همام، در وصف متقین میفرماید: «و وقفوا اسماعهم علی العلم النافع لهم؛ گوش خود را وقف کردند، تا تنها برای علمی بکار گیرند که برای آنها سودمند باشد.»
انتهای پیام