به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، وی که از هفت سالگی تحصیلات خود را در مکتبخانه آغاز کرده و شیطنتهای
کودکانه خود را با آموزههای قرآنی پیوند زده بود، نزد استادان بزرگی که
حال تنها سنگ قبری از آنان به یادگار مانده است، پرورش یافته است.
وی پس
از مدتی مکتبخانه را رها کرده و تمام وقت خود را در اختیار قرآن قرار
داد؛ در ذهن خود روزی را تداعی میکرد که همانند استادانش، قاریانی را
تربیت کند، بالاخره در سال 1366 این آرزو تحقق یافت و استادی جلسات قرآن
روستای خرمآباد را عهدهدار شد.
محمدموسی خاوری، تنها استاد قرآن روستای خرمآباد تربت جام است، او که سالهاست تنها بار نبود معلم در روستا را بر دوش میکشد و به رغم کسالت باز هم در جلسات حضور مییابد.
به تربتجام میرویم، از اهالی این شهرستان آدرس محل سکونت این استاد قرآنی را جویا میشویم؛ جایی که استاد در یکی از کوچههای آن روزهای خود را سپری میکند.
این استاد پیر با وجود کهولت سن به استقبال ما آمد و با روی گشاده ما را به داخل خانه باصفای خود دعوت کرد؛ خانهای که در آن عطر صفا و صمیمیت به مشاممان میخورد، در این میان استاد ما را به حال و هوای دوران کودکی خود برد.
خاوری که تنها استاد قرآن خرمآباد بود، سعی میکرد روزبهروز جوانان روستای خرمآباد را جذب قرآن و آموزههای این کتاب آسمانی کند تا جایی که برگزار نشدن کلاس قرآن در بعضی از روزهای زمستان، به کابوسی برای شاگردان وی تبدیل شده بود.
با وجود اینکه این استاد، آموزشهای قرآنی خود را به طور مطلوبی فراگرفته بود اما بازهم علم خود را اندک میدانست از همین رو از محضر اساتید قرآنی نظیر میرزایی و مرحوم حسینی استفاده میکرد.
که به علت کهولت سن و عملی که بر روی
دستگاه تنفسیاش انجام شده بود، از ادای کلمات به صورت واضح ناتوان است، با
این حال همچنان در جلسات قرآن حضور دارد و به آموزش میپردازد.
کلاس قرآن در خانه استاداستاد خاوری در این گفتوگوی صمیمانه از روشهای خود برای نزدیک کردن شاگردان به قرآن برایمان گفت و از اینکه سعی میکرد روابط دوستانهای بین شاگردانش برقرار کند؛ وی در ادامه بیان میکند: گاهی اوقات، هنگام ناهار و شام، شاگردانم را کنار یکدیگر در منزلم جمع میکردم تا آنها در یک فضای دوستانه و صمیمی با قرآن مأنوس شوند.
این پیشکسوت قرآنی معتقد است: باید در آموزشهای قرآنی تنوع لازم را داشت؛ به همین دلیل قاریان بینالمللی مانند وحید مجتهدزاده، شاکرنژاد و ... را در کلاس و جلسات قرآن خود دعوت میکردم تا شاگردان از محضر دیگر اساتید نیز بهرهمند شوند؛ هریک از این عوامل موجب شد، قاریان زیادی در روستا تربیت شوند و امروزه اهالی تربتجام از خرمآباد به نام روستای قاریان یاد میکنند.
کشاورزی در کنار تدریس قرآنوی در ادامه صحبتهایش اینگونه برایمان میگوید: در کنار تدریس قرآن، کشاورزی نیز یکی از کارهای روزمره من برای گذراندن اموراتم بود، سختیهای آن را به جان خریدم تا از شاگردانم بهایی را برای تأمین هزینههای کلاس قرآن دریافت نکنم و تاکنون نیز یک ریال دریافت نکردهام.
دستهای چروک و پینه بسته این استاد قرآن، گویای روزهای سخت زندگیاش بود و سپیدی محاسنش، نشانه وقت گذاشتن برای صدها شاگردی بود که تربیت کرده است.
در این میان برایمان از خوابهایی گفت که که در سالهای ابتدایی تدریسش دید؛ استاد از خوابهایش اینگونه میگوید: یک شب بعد از جلسه قرآن، خواب دیدم که درب ایوان طلایی حرم باز شد و سپس سیدی نورانی وارد این ایوان شد.
استاد خاوری در ادامه بیان میکند: تمام افراد حاضر در ایوان طلبه و سید بودند؛ در این میان یک روحانی را دیدم که نزد من آمد و تمام اشکالات تلاوتم را در جلسهای که شب قبل در آن حضور داشتم، به من متذکر شد، تا چندین بار این خواب را دیدم و تقریباً تمام اشکالات تلاوتم رفع شد.
استاد خاوری علاوه بر آموزش نوجوانان و جوانان در جلسات، به فرزندان خود نیز در منزل آموزههای قرآنی را ارائه کرده است؛ حال وی پدر هشت فرزند است. پدری که سختیهای کار را پذیرفت تا در راستای فعالیتهای قرآنی از شاگردانش هزینهای دریافت نکند و این عملش موجب شد که صدها قاری در روستا پرورش یابند و راه استاد خود را در پیش گیرند. این استاد متواضع، وجود قاریان را از افتخارات بزرگ خود میداند.
بیماری و کابوس نداشتن استاد برای شاگردانروزهای خوش در کنار شاگردان قرآنی یکی پس از دیگری میگذرد تا به سال 1389 میرسد، سالی که استاد روستای خرمآباد درگیر بیماری به نام سرطان مری میشود، روستایی که بار دیگر، کابوس نداشتن استاد در جلسات قرآن را تجربه میکرد. شیمی درمانی آغاز شد و دیگر استاد قادر به ادامه آموزش قرآن به شاگردانش نبود، بعد از گذراندن دوران نقاهت به تدریج، قوای جسمانی وی بازگشت و اندک اندک کلاسها و جلسات قرآن به روال گذشته خود بازگشت.
با وجود اینکه استاد دیگر توانایی قبل را ندارد و گاهی، آثار بیماریاش او را از ادامه تلاوت قرآن باز میدارد اما باز هم در حد توان، فعالیتهای قرآنی را دنبال میکند، در جلسات قرآن حضور مییابد و همچنان به دنبال تربیت قاریان است.
خواستیم از دغدغههایش برایمان بگوید که اینطور گفت: دغدغهای که این روزها بیش از پیش وجودم را فراگرفته، عاقبت به خیر شدن جوانان و برداشتن گام مثبت در زمینه فعالیتهای قرآنی و ترویج فرهنگ قرآنی است.
رضا خاوری، کوچکترین پسر خانواده که در نبود سایر فرزندان از پدر و مادر خود مراقبت میکند، در این گفتوگو با ما همراه بود و گاهی که فهم کلمات استاد به دلیل بیماریاش برایمان سخت بود، از او کمک میگرفتیم.
فرزند استاد خاوری،
از اصول اخلاقی و شیوه کلاسداری پدرش برایمان گفت؛ از اینکه اگر استاد، تابع اخلاق نبود دیگر شاگردی برایش باقی نمیماند. وی ادامه میدهد: البته پدرم در کلاسهایش و طی آموزش، سختگیریهای لازم را داشت تا یادگیری بهتر انجام شود.
رضا خاوری همانند پدرش، تمام نعمتهای مادی و معنوی که دردسترس خود دارد را مدیون قرآن میدانست و در هر جمله از پدرش سپاسگزار بود که با وجود درگیریهای زیادش در تربیت او از هیچ چیزی کم نگذاشته است.
وی پدر خود را بسیار صبور میداند زیرا با شاگردانی از همه سنین سروکار داشته و هیچ وقت نسبت به آنان تندخویی نکرده است و همچنان با وجود بیماری، آموزش قرآن را ادامه میدهد.
نگذاریم روستای قرآنی خرمآباد به فراموشی سپرده شودپسر استاد خاوری در خصوص نیازهای روستا نیز ابراز میکند: بیشترین چیزی که روستا به آن نیاز دارد، فرهنگسازی ریشهدار است. باید برای نسل جدید روستا تلاش کنیم تا خرمآباد که به عنوان روستای قرآنی شناخته میشود، به فراموشی سپرده نشود.
وی با بیان اینکه برای برگزاری کلاس قرآنی در خرمآباد مکان ثابتی نداریم، تشریح کرد: باید مکانی برای تدریس قرآن در نظر گرفت و در کنار آن از کتاب و نرمافزارهای مناسب برای آموزش استفاده شود.
خاوری با اشاره به اینکه جلسات قرآن خرمآباد نیاز به حمایت و تقویت شدن دارند، عنوان کرد: روستا به جلسات و کلاسهای قرآن نیاز دارد که در همین راستا باید مربیانی به خرمآباد اعزام شود.
هنوز هم با گذشت زمان، آموزش قرآن روستا زیر نظر استاد خاوری انجام میشود؛ امید که روستاهای کشور از حضور اساتید جوان که یکی از آرزوهای استاد خاوری نیز بود، بهره ببرند.
مهلا مجیدی